وضع نماز در نيروهاي مسلح


حجةالاسلام و المسلمين صفايي

«رياست محترم سازمان عقيدتي- سياسي نيروهاي مسلح»



[ صفحه 111]



بسم الله الرحمن الرحيم

و بنده خيلي خلاصه در وقت مقرر چند جمله اي به عنوان گزارش از وضع نماز در نيروهاي مسلح خدمت حضار محترم عرض مي كنم. از آنجا كه همه ساله در نيروهاي مسلح به طور مستقل اجلاس نماز داخلي تشكيل مي شود و با توجه به ويژگي هايي كه نيروهاي مسلح دارند و برخي از مسائلشان كه طبقه بندي شده است، امكانش نيست كه در سطح عموم مطرح شود، در آن جلسه خاص و داخلي خودمان در حضور فرماندهان و مسئولين، بخش هاي مورد نياز مطرح و تدابيري هم براي رفع مشكلات و موانعي كه وجود دارد انديشيده مي شود.

برادر عزيزمان جناب آقاي حجت الاسلام قرائتي روي لطف و عنايتي كه نسبت به نيروهاي مسلح دارند باز هم برنامه اي براي ما در اينجا مي گذارند تا ما



[ صفحه 112]



گزارش گونه اي را عرض كنيم. من قبل از اينكه آن گزارش مختصر را عرض بكنم، در ارتباط با الگوي رفتاري نكته اي به خاطرم آمد كه مفيد مي دانم خدمت شما عزيزان عرض كنم.

حدود دو سه ماه قبل در يك جلسه خصوصي كه فرد فاضل و متدين و صاحب نظر غير روحاني در اين جلسه بود، بحث به اينجا كشيد كه براي ايجاد تحول و متدين كردن و نمازخوان كردن يك دانش آموز، نزديكترين راه كدام راه است؟ ايشان مطلبي را كه براي خودشان پيش آمده بود تعريف كردند و گفتند:

من قبل از انقلاب دانش آموز دبيرستان بودم و در رشته رياضي درس مي خواندم.هفته اي چند ساعت فيزيك داشتيم. دبير فيزيك فردي متدين، خوش اخلاق و دلسوز بود، ولي ايشان طبيعتاً مسائل و مباحث مذهبي را مطرح نمي كرد. ايشان همان مسائل مربوط به فيزيك را مطرح مي كردند. ايشان مي گفتند: هفته اي سه، چهار ساعت كه فيزيك داشتيم، يك ساعت هم به آزمايشگاه و لابراتوار مي رفتيم و گاهي بيشتر از 50 دقيقه از وقت يك ساعته در آزمايشگاه مصرف نمي شد و ده دقيقه، يك ربع زودتر درس آزمايشگاهي تمام مي شد و ما بچه ها از موقعيت حسن استفاده را مي كرديم ومي رفتيم در صحن مدرسه مشغول بازي فوتبال مي شديم. يك روز اين آقاي معلم فيزيك كه در آزمايشگاه درسش زودتر هم تمام شده بود به ما گفت: بچه ها من امروز يك كار مهمي با شما دارم، تشريف بياوريد سر كلاس. همه ما رفتيم سر كلاس. آقاي دبير كنار تخته سياه ايستاد و رو كرد به ما و گفت: بچه ها من يك كمك از شماها مي خواهم. تا ايشان اين جمله را گفت، سكوت محض بر كلاس حاكم شد. عجب معلم فيزيكي! چه كمكي از ما دانش آموزان مي خواهد؟ بعد گچ را به



[ صفحه 113]



دست گرفت و روي تخته سياه نوشت كه من در ماه اين مقدار ساعت بايد تدريس كنم و بعد دريافتي خود را نوشت و تقسيم كرد كه در ازاي هر ساعت كار، اين مبلغ را بايد دريافت كنم بعد گفت: من اين 3 يا 4 ساعت فيزيكي كه با شما دارم در قبالش اين مبلغ را دريافت مي كنم، اما يك ساعت را كه به آزمايشگاه مي رويم گاهي يك ربع زودتر كه درس آزمايشگاهي تمام مي شود و من از شما مي خواهم كه بياييد سركلاس تا من آن يك ربع را تدريس كنم، اما شما دنبال فوتبال مي رويد. در نتيجه در ماه در اين چهار ساعت اين مقدار پول حرام مي شود كه من دريافت مي كنم آن فرد مي گفت وقتي كه مطلب دبير فيزيك به اينجا رسيد، ما ديديم صورت را رو به تخته سياه كرد و دستمالش را هم درآورد و چند قطره اشكي كه از چشمانش سرازير شده بود پاك كرد و بعد به ما گفت: بچه ها راضي نباشيد كه من به زن و بچه ام نان حرام بدهم، سر سفره ام نان حرام بگذارم. ايشان مي گفت اين سخن معلم فيزيك براي ما الگوي رفتاري شد و چنان در اعماق جان اين بچه ها اثر گذاشت كه از هزار تا سخنراني و بحث كه راجع به شب اول قبر و عالم برزخ و حلال و حرام و اين جور چيزها برايمان مطرح مي شد، اثرش بيشتر بود.

آن فرد مي گفت: ما رنگ از معلم ديني و درسهاي ديني آن وقت نگرفتيم. مي گفت همين يك جلسه و همين چند قطره اشكي كه اين معلم فيزيك با اين مقدمات براي ما ريخت، ما را متدين و مؤمن كرد. بنابراين مسأله ي معلم به عنوان الگوي رفتاري، حالا چه در نيروي مسلح، چه در آموزش و پرورش، چه در دانشگاه، شايد مهم ترين مسأله باشد.

خوب در سال جاري مطبوعات اعلام كردند كه ما يك و نيم ميليون دانش آموز



[ صفحه 114]



كلاس اول ابتدايي داريم كه ثبت نام كرده اند. حالا شايد هم بچه هايي لازم التعليم بودند كه به دليل نبود فضاي آموزشي احياناً ثبت نام نشده باشند، حالا به طور رسمي يك و نيم ميليون نفر است. از اين عده علي القاعده 750000 نفر مواليد دختر هستند كه به خدمت سربازي احضار نمي شوند. 750000 نفر اينها كه پسر هستند از سنين 18 سالگي تا 30 سالگي در مقاطع تحصيلي مختلف وارد يك دانشگاه دفاعي كه چهار پنج ماه اولش شبانه روزي است و تا دو سال بعد در اختيار اين ارتش يا سپاه يا نيروي انتظامي و يا غيره... هستند.

بنابراين ما همه ساله 750000 نفر از جوانان مملكت را كه به تعبير جناب آقاي قرائتي اگر از تورهاي قبلي در رفته باشند، در مراكز آموزشي ارتش به طور شبانه روزي گيرشان مي آوريم. از فوق دكترا در ميان اين بچه ها داريم تا احياناً جوانان19- 18 ساله اي كه از يك روستا آمده اند و ممكن است كه بي سواد باشند. اين 750000 نفر كه دو سال خدمت مي كنند، در حقيقت يك ميليون و پانصد هزار نفر مي شوند. سربازان وظيفه كه هميشه در نيروهاي مسلح مشغول خدمتند. (حالا من بحثي روي نيروهاي كادر نمي خواهم بكنم چون در زمينه كادر يا اعضاي ثابت نيروهاي مسلح كه با خانواده هاشان حدود 5 ميليون نفرند و يك دوازدهم جمعيت كشور را تشكيل مي دهند، بحث آنها در همان اجلاس داخلي خودمان خواهد بود. روي وظيفه ها مي خواهم بحث كنم). اين 5 / 1 ميليون نفر كه در مراكز آموزشي يا در پادگان ها يا در پاسگاه هاي نيروي انتظامي يا در نقاط مرزي هنوز در سنگرها هستند، نماز اين ها با چه مشكلاتي روبرو است؟ من اين ها را يادداشت كرده ام كه خدمتتان عرض مي كنم. مشكلات گاهي در حدي است كه يك جوان نماز خوان مي آيد و احياناً نسبت به نماز بي تفاوت مي شود. يا



[ صفحه 115]



خداي ناكرده بعد از اين مدت تارك الصلوة مي شود. خوب سؤال مي فرماييد چرا؟ براي اين كه ما براي 5 / 1 ميليون نفر نيروي وظيفه مسجد نداريم. نمازخانه در محيط هاي نظامي، سوله اي است، آسايشگاهي است كه تبديل به نمازخانه شده است. موكت هايي كه معمولاً كف اين آسايشگاه، كف اين نمازخانه به عنوان فرش پهن شده، چون نوع اين ها بايد پوتين پايشان باشد در فصل گرما يا در داخل پوتين به شدت عرق مي كند و اين موكت ها را نمي شود هفته اي يك بار شست، زود مستهلك مي شود، زود از بين مي رود. در نتيجه گاهي وقتي كه انسان وارد محيط نمازخانه مي شود بوي بد عرق پا در حدي است كه حالت سرفه، حالت ناراحتي تنفسي براي انسان پديد مي آيد. از نظر سيستم حرارتي در فصل زمستان و سيستم خنك كننده در فصل تابستان هم مشكلاتي وجود دارد، زيرا نوع اين ساختمان ها مخصوصاً در ارتش كه ساختمان ها عمدتاً قديمي است و اصلاً اقامه نماز در آنها مد نظر نبوده است.انباري بوده، سوله اي بوده براي نگهداري اقلامي مثل خواربار و يا براي نگهداري سلاح و مهمات.

1- مشكل مهم ما براي اين 5 / 1 ميليون نفر وظيفه- كه همواره در زير پرچم و به خدمت در چهار نيروي مسلح يا پشتيباني نيروي مسلح هستند- كمبود مسجد و فضاي جاذبه دار براي نماز خواندن است.

2- مشكل دوم، مشكل بودجه است. شما حساب كنيد كه اگر ما بخواهيم در هر سال براي هر كدام از اين 750000 نفر وظيفه اي كه به خدمت احضار مي شوند، يك كتاب به عنوان راز نماز، فلسفه ي نماز، آداب الصلوة، اسرارالصلوة و يك مهر و يك جانمازي تهيه بكنيم، يا معلميني باشند كه ساعاتي احكام نماز تا يك محدوده اي، و فلسفه نماز و مباحث ديگر در مورد نماز را تدريس كنند، چه



[ صفحه 116]



بودجه ي هنگفتي مي خواهد؟

نمي خواهم عرض كنم هيچ بودجه اي در اين زمينه نيست، اما شرايط به گونه اي است كه براي اين مهمانان زيادي كه هر ساله به عنوان وظيفه به خدمت زير پرچم احضار مي شوند، بودجه اصلاً كافي نيست. ده، بيست نفر وظيفه در اين پاسگاه ها با يكي دو سه نفر از نيروهاي كادر، التماس مي كردند كه يك قرآن، يك مفاتيح براي پاسگاه ما بفرستيد كه ما گاهي اگر بخواهيم در ماه رمضان دعايي و قرآني بخوانيم، بتوانيم. خوب حالا ممكن است كه بفرماييد چه تعداد پاسگاه با اين مشكل مواجه است؟ ما در سطح نيروي انتظامي آنچه كه در ذهنم است، بيش از شش هزار پاسگاه داريم، و حالا با توجه به اينكه يك قرآن و يك مفاتيح عمر مفيدش چقدر خواهد بود، چقدر قابل استفاده است، بودجه اي كه براي اين كار لازم است، ببينيد چقدر است. مشكلي كه بايد من در اين جا عرض كنم اين است كه بسياري از مسئولين، بسياري از افراد خير با خود مي انديشند كه حساب نيروهاي مسلح يك حسابي است جدا از جامعه. در جاهاي ديگر مي شود كار خير كرد، مي شود چنين و چنان كرد، اما نيروي مسلح كه خودش خودكفا است. به تعبير مردم بودجه هاي منظمي براي اين كارها دارد.

مسأله ي ديگر اين است كه در جزايري مثل ابوموسي، مثل سيري و در ساير جزاير، از نظر اينكه امروز جنبه ي سوق الجيشي ويژه اي دارند و طبيعتاً ما نيروي نظامي زيادي در تنب كوچك، تنب بزرگ، ابوموسي، سيري و در ساير جزاير داريم تا از اين قطعات خاك ميهنمان دفاع كنيم، مشكلات به مراتب بيشتر از جاهاي ديگر است، و اين به دليل شرايط جغرافيايي منطقه، شرايط خاص سرزميني جزيره، وضع آب و هواو وضع رفت و آمد اين نيروهاي وظيفه است.



[ صفحه 117]



گاهي ممكن است كه روحاني و امام جماعت در اين مناطق نداشته باشيم.

اگر چه در ساير جاها هم ممكن است روحاني با آن شرايط خاص كه ما براي اين طيف مي خواهيم كم داشته باشيم، ولي در برخي از مناطق مثل مناطقي كه از نظر جغرافيايي گرم است، بنادر كشور يا اين جزايري كه نام بردم، با مشكل كمبود روحاني مواجهيم.

4- مشكل ديگر اينكه: در برخي ازهمين سوله ها يا آسايشگاه ها كه عرض كردم يا احياناً مساجدي كه تك و توك در برخي از مراكز آموزشي وجود دارد نماز چند نوبتي داريم. در يك مركز آموزشي گاهي چهار هزار نفر، 5 هزار نفر وظيفه داريم. مسجد يا سوله يا نمازخانه اي كه جوابگوي 4 و 5 هزار نفر باشد در اختيار نيست. نماز را بايد چند شيفته بخوانيم. حالا در ظهر و عصر و مغرب و عشا ممكن است اين كار عملي باشد، اما نسبت به نماز صبح اين كار عملي نيست.

حالا اگر احياناً كمبود حمام و جواني كه نياز به آب و غسل دارد و اگر كمبود سرويس و دستشويي را به مسأله، اضافه بكنيم مشكلات روشنتر خواهد شد.

شايسته است، افراد متمكن اقتصادي، سياسي و افراد خيّر راجع به نماز نيروهاي مسلح، حداقل در مراكز آموزشي، اقدام مؤثري انجام دهند.

(والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته)



[ صفحه 119]




بازگشت