نماز پيامي براي بشريت


آيت الله هاشمي رفسنجاني

«رياست محترم مجمع تشخيص مصلحت نظام»



[ صفحه 17]



بسم الله الرحمن الرحيم

«الحمدلله و السّلام علي رسول الله و آله»

خداوند را شكر مي كنيم كه توفيق پيدا كرديم در اين اجلاس ارزشمند الهي، لحظاتي با شما بزرگان و شخصيت هاي مؤثر در فرهنگ كشور و انقلابمان در باره ي نماز صحبت كنيم. كار ارزشمندي است كه ستاد اقامه ي نماز در اين سال ها پيگيري كرده و پيگيرانه اين هدف مقدس را ادامه مي دهد. بنده هم خرسندم كه توانسته ام گاهي در بين شما باشم؛ سال قبل در زنجان و امسال در اروميه به تلاشگران عرصه نماز اظهار ارادت نمايم. و تشكر بكنم از اين حركت مقدس. حرف هاي اساسي با پيام پر محتواي رهبر عزيزمان مطرح شد. بنده از بُعد ديگري مسأله را مورد بحث قرار مي دهم و مي دانم كه با سخنراني هايي كه طي برنامه ها ايراد خواهد شد، مسئولين اجلاس مي توانند سرمايه ي خوبي براي طريق پر خير نماز بدست آورند.



[ صفحه 18]



ارائه الگوي قابل عرضه اي از نماز به دنيا

امروز روان شناسان دلسوز دنيا و همچنين جامعه شناسان قبول دارند كه خلائي در زندگي بشر و به خصوص جوان ها وجود دارد و دائم هشدار مي دهند و اخطار مي كنند و به دنبال راهي هستند كه اين خلاء را به گونه اي پر نمايند. مسئولان كشورها هم، آنهايي كه به سرنوشت مردم علاقمندند، اين نگراني را دارند. ما كمتر از كشورهاي ديگر نگرانيم، ولي ما هم نگراني داريم. ما كه در محيط دين و جهاد و شهادت و شادابي انقلاب و صفاي مذهبي زندگي مي كنيم، نگران افكار و سرنوشت فرزندانمان و نسل نو هستيم. خوب بقيه رهبران و دلسوزان كه در كشورشان امتيازات ما را هم ندارند و ما مي توانيم وضعشان را درك كنيم، سريعاً مي گويند كه اينطور نيست، تا مشكل را مخفي كنند. به نظر مي رسد كه دنيا براي گرفتن پيامي آماده مي شود، و بايد اين پيام سنجيده و همه جانبه و قابل نفوذ باشد. در شرايطي كه من مي بينم در مجموعه ي دنيا خلائي كه اعلام مي كنند، سرگرداني فكري براي جوان ها و نسل نو است و هر چه كه برايش درست مي كنند، برنامه ريزي مي كنند، درست اين را خيلي روشن نمي دانند، ولي مسأله خيلي جّدي است. الان در آنجا وضع در حال بدتر شدن است، چون دوره ي طولاني الحادي بر كشورشان حاكم بوده است. اگر چه آنها هم مسائلي از قبيل ايدئولوژي و ارزشهايشان را مطرح مي كردند- كه ما حالا در انقلابمان بر اين مسائل بسيار تأكيد مي كنيم- اما از يك بعد و زاويه ديگري به سرعت در



[ صفحه 19]



كشورشان تبليغ مي شود. بحث عدالت، مساوات، حقوق ضعفا، حقوق كارگران، شكستن استبداد، شكستن استعمار و شكستن سرمايه داري از جمله مسائلي است كه با همه امكانات خود در مدرسه ها و كودكستان ها و با همه ي ابزارهاي تبليغاتي شان به خورد كودكان و جوانانشان داده اند. آنها با اينكه نسلي ايدئولوژيك بار آورده اند، ولي حالا كه در آنجا قدري فضا باز شده است احساس مي كنند كه اين نسل بسيار تو خالي، گمراه و بي هدف هستند. در كشورهاي جهان سوم و فقير هم كه در آنجاها بندگان خدا جايگزيني براي چيزهايي كه بايد اوقات فراغت را پر كند ندارند و فاقد برنامه ي درستي براي هدايت فرزندانشان هستند، به كساني برخورد مي كنيم كه براي بچه ها و نسل جوان خود دلشان مي سوزد و واقعاً نگرانند كه چه خواهد شد و چگونه بايد اين بچه ها را تربيت كرد و چه چيزي آنها را جذب مي كند؟ و من طي سفرها و ملاقات هاي خود و در مطالعات و گزارش هايم اين موضوع را به خوبي احساس مي كنم. ما براي اين مسأله جواب داريم و به جوابمان نيز معتقديم. اما نه هنوز خودمان توانسته ايم آن را به اجرا درآوريم و نه توانسته ايم آن را به صورت برنامه اي درست، عملي و قابل فهم عموم به دنيا عرضه بكنيم. رسيدن به اين هدف به كار عمده اي نياز دارد. اگر در كشور خودمان موفق بشويم، تبليغ بعد از آن آسان است، چون بهترين تبليغ آن است كه الگوي مناسبي بسازيم و بعد آن را عرضه نماييم؛ تا اينكه بياييم استدلال كنيم، كتاب بنويسيم و حرف بزنيم، البته عده اي مي فهمند، اما توده ي مردم را با يك الگو مي شود قانع كرد و آن موقع است كه هنر و ذوق و علم و بيان در خدمت معرفي آن الگوها قرار مي گيرند.



[ صفحه 20]



نياز ذاتي و فطري انسان به پرستش

پايه ي فكري بحث من اين است كه ماهيت بشر را بشناسند و گمشده ي انسان را پيدا كنند. اگر اين گمشده پيدا شد و ما توانستيم آن را نشان دهيم، كار تبليغ بسيار راحت مي شود. البته الان گفتن اين مسأله آسان است ولي اثبات و تحكيم آن بسيار مشكل است. اين موضوع در معارف ما به طور خيلي روشن بيان شده است، اما دنيا به تدريج و از طريق ديگر در حال رسيدن به اين نتيجه است. ما از طريق معارفمان به اين نتيجه رسيده ايم كه در فطرت انسان و در حاق وجود انسان، پرستش معبود و موجود مقدس و قابل پرستش، يك نياز است. يعني انسان در درون وجود خودش يك چنين حسّي دارد. در جامعه اي كه انسان در فطرت خود به صفات ارزشي پاي بند است احساس مي كند كه به ستايش معبود و عبادت و كرنش و پرستش موجودي بي عيب و مصداق جمال و جلال و كمال نياز دارد و مي خواهد او را بپرستد، به سمت او برود، او را پيدا كند و خود را متخلق به اخلاق او نمايد. چنين چيزي در فطرت انسان ها است. براي ما كه اهل كتاب و روايت و قرآن و حديث هستيم، فهم اين مطالب بسيار آسان است، زيرا آنها را بسيار شنيده ايم و خيلي زود قبول مي كنيم، ولي بايد مقداري روي جامعه ي بشري كار بشود تا اين مسائل را بپذيرد. قبل از اين نقطه اي وجود دارد كه جايگاهش در فلسفه و عرفان ما روشن است. به قول عرفا و حكما، سايه ي حقيقت موجودات ماسوي الله چيزي جز سايه و انعكاس يك حقيقت مطلق نيست، يعني ذات وابسته ي محتاج و فاقد هستي ذاتي. نفس وجود ما، ذات وجود



[ صفحه 21]



ما احتياج است و استقلال از خودمان نداريم. همه ي موجودات اعم از كوه ها، زمين، درياها، آسمان ها و افلاك و از جمله انسان اين گونه اند. البته انسان امتيازات ديگري هم دارد. اين حالت جدي و عميق وابستگي و احتياج ما، اساس آن حالت فطري نياز به پرستش و نقطه ي اتكا است و عبادت از همين جا نشأت مي گيرد. حال اگر ما بتوانيم اين موجود محتاج و نيازمند را پيدا كنيم، همان نياز را پيدا كرده ايم. به عنوان مثال نيروي جاذبه اي كه زمين دارد و اين قدرت جاذبه اي كه اجسام را جذب مي كند، در اين ميان يك چيز مستقلي نيست. اين وابستگي را شما تصور كنيد. مثال ديگر پرتو و اشعه اجسام است. حالت اشعه را ببينيد (آقاياني كه تحصيلاتشان در اين رشته ها است، اين مطالب را به خوبي مي دانند)، موجوداتي كه پرتو و اشعه پخش مي كنند، به محض از بين رفتن موجود، اشعه قطع مي شود. شعاع اصولاً همان كشش اوست. ما اين طوري هستيم، يعني وجود ما اين گونه است، مثل شعاع. مثال ديگر اشعه ي اورانيوم است. اگر اورانيوم نباشد، اشعه ي آن چه وجودي دارد؟

ما اگر وابستگي و بي اختياري خود را از اين بعد بتوانيم بفهميم و بدانيم كه چنين چيزي وجود دارد - كه البته اين حالت را در فطرتمان داريم - و از اينجا است كه مي خواهيم نقطه اي را ستايش كنيم كه شعاع، پرتو و سايه ي او هستيم و خودمان را به آنجا وصل بكنيم، عبادت و پرستش در وجود ما شكل مي گيرد و مي خواهيم حالت بي ثباتي خود را آرامش ببخشيم. بشر به دنبال آرامش و اطميناني است كه با آن بتواند وجود متلاطم و پر التهاب خود را آرام سازد. گاهي آدمي اين آرامش را در مال مي بيند، گاهي در زن، گاهي در جاه و قدرت و رياست، گاهي در انواع تجملات و خاصيت هاي نفساني و... انسان



[ صفحه 22]



همه ي اين ها را مي چشد و اين ها همه بايد باشد تا ما به كمك اين ها سر پا بمانيم و به آن طرفي كه بايد، برويم.

حكايت سرگرداني نسل جوان

حالا خلاصه ي حرف من اين است كه دنيا به جاي اين كه آن نياز واقعي را پيگيري كند، نيازهاي فرعي را دنبال مي نمايد. همه اينها به خاطر آن نياز اصلي در آفرينش انسان تعبيه شده اند، همه ي اين عشق ها، علاقه ها، ارتباطات و جاذبه ها در عرفان و جهان بيني ما، در وجود انسان و موجودات ديگر گذاشته شده اند تا به آن هدف اصلي برسند. اين راه در ميان راه هاي انحرافي گم مي شود. وقتي كه به يك راه فرعي مي رويم به بن بست مي رسيم، بعد برمي گرديم و راه فرعي ديگري انتخاب مي كنيم، اين حكايت سرگرداني نسل جوان است.

اگر ما بتوانيم راه اصلي را كه در شاه راهش قرار دارد در مقابل اينها باز بكنيم و اين ارتباط را برقرار نماييم، كار بزرگي انجام داده ايم. مسأله مهم اسلام هم اين است كه تمام علائق جسمي و جاذبه هاي بشري را قبول دارد و اصولاً آنها را لازمه اين حركت مي داند و اين علائق و جاذبه ها چرخ هاي ارابه حركت به سوي معشوق واقعي هستند - آن نقطه اي كه به آن وابسته هستيم - اين حركت با ايمان و دانش شروع مي شود، با مقامات بعدي كه براي وصول در نظر گرفته شده تثبيت مي گردد و در نهايت به خضوع و خشوع و اخلاص و آرامش مطلق مي رسد. اين دستاورد يك حركت صحيح عبادي در منازل سالكين است. البته عده ي كمي مي توانند به قلّه برسند و مسير را تا نهايت طي كنند، ولي در آن مسير به



[ صفحه 23]



اندازه عدد نفوس خلايق درجه و پله وجود دارد. موجودات غير انسان مسير خود را به طور جبري طي مي كنند. آنها همان طور كه به صراحت از قرآن مي فهميم همه تسبيح دارند، همه عبادت دارند و عبادتشان هم در همين مسيري است كه خداوند برايشان قرار داده است. اين فقط ما انسان ها هستيم كه خداوند اين افتخار را به ما داده است كه راه را خودمان انتخاب كنيم و اين بار سنگين را بر دوش ما نهاده است. اما كوره راه بسيار است و راه هاي مختلف با زرق و برقي كه در چشم انداز اين راهها مي بينيم در مقابل ما قرار دارد، اما همه اينها هم سراب است و هم حقيقت و بايد باشد، ما بايد بدانيم كه اين راه ها راه اصلي نيستند. مشكل ما اينجا است و انتخاب ما را قدري مشكل مي كند. اين ها وظيفه ي ناهين از منكر، آمرين به معروف و علما را مشكل تر مي كند. هر قدر انسان در اين بعد، يعني در علوم خداشناسي و جهان بيني باسوادتر باشد و آن جمال مطلق را بيشتر بشناسد، خشيت و خضوعش بيشتر مي شود و مي فهمد كه جاذبه هاي دنيايي هيچ نيست و آن طرف خيلي بزرگ است. البته ما اين حالت را نزد عده ي كمي از عرفا مي توانيم پيدا كنيم، اما مهم اين است كه ما توده ي مردم و جوانانمان را در اين راه بسيج كنيم و در اين مسير قرار بدهيم تا هر كس به اندازه ي وسع خود به درجه اي برسد و خودش را بالاتر بكشد.

نقش نماز در هدايت انسان

از مهم ترين سرمايه هاي ما براي اين كار- به جز دانش و عرفاني كه داريم- عبادات، اذكار و نسكي است كه در دين ما تعبيه شده است. اين مسائل بسيار



[ صفحه 24]



مهم است و من در اين قسمت از بحث به نقطه اي مي رسم كه امروز شما براي آن اجلاس تشكيل داده ايد، و آن همين نماز است. اين مسائل نامحسوس است و بايد با ابزار ديگري ديده شود و آدم بايد با حركت هاي ديگري به اينجاها برسد. آن حركت ها را براي ما تنظيم كرده اند. كار مهم اين اذكار و ادعيه و مناسكي كه داريم، حج و نماز و انواع عباداتي كه داريم همين ها است كه به گونه اي تنظيم شده اند كه متناسب با ضعف ما، متناسب با جمال حق و متناسب با راهي باشند كه در پيش داريم. اينها ابزار اين كار است. اگر ما نتوانيم جوانان را با توضيحات عرفاني، علمي و فلسفي قانع كنيم، ولي در عوض از طريق اين عبادت ها و رياضت ها و نيز از طريق اذكار و حضور در محيط ها و فضاهاي روحاني مي توانيم آنها را ناخواسته وارد مسير مورد نظر بكنيم. چرا كه يك فرد خودش در مسير حركت مي كند و ديگري را در داخل اتوموبيل قرار مي دهند و بعد وارد اين مسير مي شود. وارد شدن در فضاي مسجد، وارد شدن در فضاي نماز، و قرار گرفتن در فضاي حج و شركت در مراسم دعا، سبب هدايت انسان مي شود. يكي از كارهاي مهم اين است كه مردم معمولي مان را در همين امور ظاهري داشته باشيم. يعني نبايد در اينجا روشنفكري به شيوه ي معمول از خودمان بروز دهيم. نبايد خيلي دنبال اين باشيم كه همه چيز را همه كس بتوانند بفهمند. در اينجا مقدار زيادي تعبّد مطرح است. البته اين تعبّد در نهايت به فهم و درك و استدلال و شهود مي رسد، پايان حركت سالكان شهود است و به آنجا كه مي رسند، مي بينند. در اين مرحله هر چه را بخواهيد توصيف كنيد و فيلم هم نشان بدهيد، او ديده است. به اينجا بايد رسيد.

تا آنجا كه انسان با قرآن و احاديث سروكار دارد، در ميان اين همه عباداتي



[ صفحه 25]



كه وجود دارد، قوي ترين و مطمئن ترين و بي اشكال و بي پيرايه ترين عبادات، نماز است. به چيزهاي ديگر پيرايه اي بسته اند و كم و بيش به سلامت و صافي و شفافي نماز نيست. نماز بسيار شفاف است و اين امر عجيب نيز هست. از نكات جالب نماز اين است كه در تاريخ و در همه ي اديان، از زمان حضرت آدم تا امروز، نماز بوده است، قرآن همه ي اين ها را به نماز تعبير مي كند، چون ما به اين تعبير حرف مي زنيم، احتمالاً شكلش هم خيلي تفاوت نداشته است. من حالا نمي توانم در باره ي شكل آن سخن بگويم، زيرا احاطه ي تاريخي لازم را ندارم و از ماقبل تاريخ هم چيزي نمي دانيم. ولي از ظواهر پيدا است كه اين نماز به عنوان وسيله تقليد مؤثر در اين راه، از طريق اديان انبياء هميشه در طول تاريخ بشري بوده است. حتّي در دين خودمان اسلام، قبل از اينكه نماز به صورتي كه امروز مي خوانيم در دين پيامبر تشريع بشود، قطعاً وجود داشته است و اين بخش از موضوع براي ما بسيار روشن است، چرا كه در همان روزهاي اول پيامبر با مؤمنين خالص نماز مي خواندند، البته صورت هاي مختلف آن براي ما معلوم نيست، ولي اصل حركت و عملياتي به نام نماز از همان روزهاي اول بوده است و انصافاً تا آنجا كه ما مي توانيم بفهميم اين نمازي كه الان مي خوانيم بسيار جامع طراحي شده و شواهد زيادي در آن وجود دارد كه از قدرت بشر بيرون است. نماز اختراع بشري نيست و همان كسي كه ما را خلق كرده، همان كسي كه مي خواسته ما را به سوي خودش جذب كند، همان كسي كه اين اختيار را به ما داده، اين جاذبه را هم در اختيار ما گذاشته و اين وسيله را هم طراحي كرده است تا با آن به طرفش برويم. آري، نماز يك چنين كاري مي كند.



[ صفحه 26]



لزوم انجام كارهاي نو و دائمي در مورد نماز

الحمدلله طي سال هايي كه ستاد اقامه ي نماز با همت آقاي قرائتي (كه من صميمانه از ايشان تشكر مي كنم و در مورد نماز تحت تأثير كارهاي ايشان هستم) فعاليت داشته است، كارهاي بزرگي انجام شده، از جمله تأليف كتاب، تهيه ي جزوات درسي براي مدارس، تهيه فيلم و سرود، تأليف كتاب هايي براي بچه ها، سرودن اشعار و هر آنچه مي تواند اين فرهنگ را به قشرهاي مختلف جامعه تفهيم كند. البته اين كارها هيچ وقت تمام نمي شود و بايد نو به نو كارهاي تازه اي انجام داد، چرا كه بچه ها به كتاب ها، سرودها، و جزوه هاي جديد نياز دارند. شياطين و نيروهاي شيطنت كه همه جا وجود دارند، دائماً مي خواهند پرده ي غفلت بر مسائل معنوي بكشند، و ما نيز هميشه بايد مانع اين كار شويم و اين امر از طريق انجام كارهاي جديد ميسّر است. درست مثل نوشته اي كه بر ديوار باشد و دائماً غبار بگيرد. اين نوشته ثابت است، اما غبار روي آن را مي پوشاند. مسائل معنوي و عرفاني نيز در ذات و وجود ما هست، اما ممكن است غبار گرفته باشد، لذا بايد با مطالعه، تفكر و عبادت اين غبار را برطرف كنيم. اگر ذره اي غفلت كنيم دچار دنياپرستي، جاه پرستي، حسد، غيبت و دعوا و اختلاف مي شويم و به دنبال شهوات و ماديات مي رويم. اينها همه غبار است. بنابراين هميشه بايد موظف باشيم تا اين غبارها سبب گمراهي مان نشود. البته اين برنامه اي نيست كه انسان يك بار انجام بدهد و بعد بگويد كه تمام شد، خير اين گونه نيست و اين كارها هيچ وقت تمام نمي شود و اصولاً بنا نيست كه تمام



[ صفحه 27]



بشود، زيرا خداوند اينگونه خواسته است. وجود انسان به گونه اي ساخته شده است كه هر لحظه بين دو حالت، بين دو انتخاب قرار مي گيرد: منحرف يا مستقيم. لذا اين مراقبت ها دائمي است. بي جهت نيست كه نماز واجب در روز به پنج نوبت تقسيم شده است و نماز مستحب هم كه هر وقت توانستي «قُربانُ كُلّ تَقِيٍّ» است. به هر نحوي كه بتوانيد نماز بخوانيد خوب است، منتها مراقبت زياد لازم دارد، زيرا افراط و تفريط در اين امر بد است. اگر انسان، جوان ها را وادار بكند كه به افراط در اين وادي بيفتند و خسته بشوند، عكس العمل نامناسب ايجاد مي شود و اگر به اين امر كمتر توجه كنند، دچار مشكل مي گردند. لذا اعتدال نماز، مقدمات نماز، مقارنات نماز، نتايج نماز، حفاظت نماز و دستاوردهاي نماز بسيار مهم است و آقاياني كه فعلاً به نام ستادهاي اقامه ي نماز كار مي كنند هميشه بايد مراقب همه ي دستاوردها باشند. بعد از ما هم ديگران بايد كار را ادامه دهند، چرا كه اين كار تمام نشدني است. همه ي كساني كه در اين زمينه كار مي كنند، آن كسي كه نماز مي خواند، آن كس كه اقامه ي نماز مي كند، آن كس كه تشويق به نماز مي كند، آن كس كه ابزار نماز را درست مي كند، و به طور كلي هر كس كه به نحوي در اين جريان وسيع و عظيم باشد، همه و همه در مسير خدا حركت مي كنند و از اين جهت هيچ تفاوتي وجود ندارد.

آثار فردي و اجتماعي نماز

آن نكته اي كه واقعاً بايد براي ديگران باز شود، همين جامعيت نماز به عنوان يك عبادت است. اگر به مجموعه ي نماز نگاه كنيم درمي يابيم كه نماز از طراحي



[ صفحه 28]



ساده و بسيار جالب برخوردار است. نماز چند حركت ساده بيشتر نيست، اما معناي واقعاً جالبي دارد. تمام كلمات نماز مهم است. اذان، تكبير، قرائت، ركوع، سجده، تشهد، سلام، قنوت و تعقيبات نماز، داراي معناي بسيار سازنده و روشني است و اگر نخواهيم پيرايه ببنديم و حالش را نداشته باشيم، در ظرف چند دقيقه تمام مي شود. طهارت نماز، لباس نماز، مراقبت هاي تغذيه اي و... نيز همه شرايطي دارد كه اينها همه در بعد فردي آن است. در بعد اجتماعي نيز نماز جماعت و نماز جمعه جريان عظيمي است كه به طور خودكار دنياي بزرگي از امكانات فرهنگي، اقتصادي، علمي و... را در ميان يك امت، خلق مي كند. همين مصلايي كه ما الان در آن هستيم، اين بناي عظيم مگر چيزي غير از همين آثار نماز است؟! صدها نمونه از همين نوع مصلاّ در سرتاسر كشور و طي همين چند سال ساخته شده و از قديم هم بوده است و قبل از مساجد هم معابد ساخته شده اند. اين جريان هميشه وجود داشته و شايد مهم ترين پايه ي دانش ساختمان سازي در طول تاريخ در معابد باشد، چون همه سعي مي كردند بهترين معابد را بسازند.

تأثير اين نماز جمعه ها را اكنون در انقلابمان مي بينيم. كيست كه امروز بتواند تأثير نماز جمعه را در تحكيم انقلاب انكار كند؟ نماز جمعه ها در توسعه ي امور انقلاب، اصلاح امور انقلاب، ارشاد و اتحاد مردم و بر هم زدن توطئه ها تأثير غير قابل انكاري داشته است و آدم بايد كور باشد كه اين ها را نبيند.

وظايفي كه نمازگزار به عهده دارد، لباس نمازگزار، غذاي نمازگزار، روحيه ي نمازگزار و شرايطي كه يك مسلمان پيدا مي كند، اگر درست به مسجد برود و برگردد، داراي ابعاد تربيتي بسيار است. آثار تربيتي نماز آن قدر زياد است كه ما



[ صفحه 29]



در آن غرق هستيم، مانند دريايي است كه نمي توان آن را توصيف كرد. به عبارت ديگر از فرط وضوح، غايب و مخفي شده است. نظمي كه در زندگي و برنامه هاي ما به وجود مي آيد و آثار قلبي كه در ما خلق مي شود، به دليل مراعات شرايط نماز است. من فقط اين را مي خواهم بگويم كه طراحي اين عبادت، اين وسيله ي نقليه ي از انسان به سوي خدا، واقعاً عظيم است، يك معجزه الهي است.

نماز كامل از نظر امام راحل (ره)

در همه ي ادوار تاريخ، يكي از كتاب هايي كه نماز را بسيار خوب ترسيم مي نمايد و آدم را قانع مي كند، كتاب «آداب الصلوة» امام راحلمان است. ايشان به دليل عرفان عميقي كه داشتند، نماز را تجزيه و تحليل نموده، محتويات آن را در آوردند. از نكات بسيار برجسته اي كه من براي اولين بار به آن برخورد كردم و بسيار تحت تأثير قرار گرفتم، نكته اي است كه ايشان در مورد ظاهر و باطن نماز مطرح مي كنند. اگر نمازگزاران به همين نكته توجه بكنند و آن را به عنوان درس سازندگي هميشه به همراه داشته باشند، كافي است. حضرت امام (ره) صورت واقعي نماز و در مقابل آن صورت ظاهري نماز را كه همين اعمال و حركات است، ترسيم مي كنند. آن نمازي كه بالا مي رود و در پرونده ما باقي مي ماند، صورت واقعي آن است. ايشان روايتي را نقل مي كند كه بر اساس آن دو نوع ملائكه نماز را بالا مي برند: يكي آن دسته از ملائكي كه نماز خوب، نمازي را كه به وقت و با شرايط لازم خوانده شده باشد بالا مي برند كه اينها حالت سفيد و



[ صفحه 30]



نوراني و شفاف دارند و همان طور كه نماز را به طرف خدا مي برند، نماز براي انسان دعا مي كند و مي گويد: تو مرا آبرومند و رو سفيد كردي، خداوند روسفيدت كند. دسته ي ديگر از ملائكه نمازهايي را بالا مي برند كه به وقت خوانده نشده، شرايط لازم را نداشته و فقط اعمال ظاهري آن انجام شده است. اين ملائك حالت تيره دارند و اين نمازها رو سياهند و به نمازگزار مي گويند: تو مرا به اين صورت كدر درآوردي، خداوند تو را كدر بكند. ايشان واقعيت نماز را مطرح مي كنند، و اِلاّ صورت نماز كه يكي است و همه ي ما يك جور نماز مي خوانيم، اما آن كس كه درست نماز مي خواند مي تواند واقعيت نمازي را كه طراحي و تشريع شده است، تحقق بخشد. به عبارت ديگر نمازي كامل است كه انسان را به خداوند مي رساند و امام با آن بيان و درك و روحيه خوبشان اين مطالب را باز كرده اند. من توصيه مي كنم آقاياني كه فرصت دارند، حتماً اين كتاب را مطالعه كنند، زيرا در سازندگي روحي انسان بسيار مؤثر است.

نماز عمود دين و جامعه

واقعاً بيهوده نيست كه تعبير «عمودالدين» را براي نماز به كار برده اند. وقتي كه ما اين روايت را (به اضافه جمله ي بعدي آن يعني «قبلت ماسواها» مي خوانيم، فكر مي كنيم كه نماز ستون خيمه اعمال عبادي ما است كه اگر درست شد، اعمال ديگر هم درست مي شوند و مورد قبول قرار مي گيرند. البته همين طور است و



[ صفحه 31]



اعمال ديگر هم بايد از نماز شروع بشود و قبول گردد، اما عمود دين، عمود جامعه است، و اين به دليل تأثيري است كه نمازها، مساجد و نماز جمعه ها دارند، تأثيري كه اخلاق نمازگزار راستين دارد، تأثيري كه نماز در رفع گناه ها، اصلاح و تربيت افراد جامعه و جلوگيري از حرام خواري دارد. دين همين ها است و در حقيقت عمود دين يعني يك نماز درست براي انسان و جامعه. فرد و جامعه اي كه نمازش را درست بخواند، دينش هم درست است. اگر نماز خوب و نمازگزار درست در جامعه پيدا كنيم، مانند يك فرمول رياضي مي توانيم بفهميم كه جامعه ي ما متدين است و عكس اين امر هم صدق مي كند. به هر حال نماز يك هديه ي الهي است، يك نعمت بزرگ است و در واقع تبلور ربوبيت خدا است. خداوند ربوبيتش را در بعد پرورش ما از طريق نماز و ساير عبادات انجام داده است. اميدوارم كه ملت ما و به خصوص جوانان ما به تدريج قدر اين نماز را بشناسند. اگر ما در جامعه مان نمازگزاران واقعي بسياري داشته باشيم، گرفتاري هاي فرهنگ غرب، اشكالات رواني و اين همه مصيبت هايي را كه امروز روان شناسان در جوامع بشري پيدا كرده اند، نخواهيم داشت و همين مي تواند نقطه ي آغازي براي اصلاحي وسيع، عميق، ماندني و مبارك باشد.

اميدوارم كه ان شاءالله شما كساني كه براي ترويج نماز و معارف آن، آشنا كردن مردم با نماز، يعني نماز واقعي، منظم، به وقت، سازنده، و معراجي تلاش مي كنيد، با مدد و توفيقات الهي به همه ي اهداف مقدستان برسيد و ما نيز مثل گذشته در خدمت شما هستيم و كمك خواهيم كرد.



[ صفحه 32]



من ديگر بيش از اين وقت را نمي گيرم، چرا كه حتماً آقايان علما و كساني كه براي اين برنامه ايراد سخنراني هايي را به عهده گرفته اند، سخنان مفيدتر، تازه تر و ارزنده تري خواهند داشت.

«والسلام عليكم و رحمةالله»



[ صفحه 33]




بازگشت