لحظه و فضاي مقدس


«قرآن صريحا مي گويد هر مكاني يك مسجد است. سپس نيت انسان در ذهن او شكل مي گيرد، از بديهيات خارجي پيشي گرفته و بر آن فائق مي آيد؛ زيرا آن ها [و هر عنصر و موقعيت ديگري] را در دست گرفته و هدايتشان مي كند. براي يك دريانورد هر جهتي [براي اداي نماز] صحيح است، مانند كعبه، به محض نيت، نماز را شروع مي كند. در واقع به محض اين كه بانگ اذان برآيد، هر حركتي خارج از اعمال نماز، كنار گذاشته مي شود. كشتي از يك طرف به طرف ديگر مي چرخد، نماز ادامه مي يابد. پس دو واقعيت به حقيقت مي پيوندد: دين و اخلاق بر جغرافيا پيروز مي شود.

بنابراين هر مكاني مي تواند مقدس باشد و اجتماع [نمازگزاران] را جمع كند؛ [زيرا] مسجد اساسا كاري مربوط به سبك معماري نيست، بلكه در وهله ي اول يك مسأله ي ايماني است. [در اين خصوص] شيرين ترين خاطره اي كه در ذهن دارم در راه لاهور بود. مسجد شامل ديواري آجري بود، البته در جهت قبله، اما غير از آن هيچ چيز نبود. مسافران نمازگزار، خيابان را هم پر كرده بودند و رفت و آمد متوقف شده بود. همين عمل براي دقايقي پياده رو يا خيابان را به منزله ي يك مسجد مي سازد. همه جا سجاده عملكرد خاص خود را دارد. سجاده جايگزين قطعه ي كوچكي از زمين مي شود. فضايي اندك اما مقدس، كه پايگاه و تكيه گاه انسان مي گردد. گويي



[ صفحه 105]



كه آدمي در قلمرو ديگري است. براي زمان محدودي، سجاده جايگزين جغرافياي معنوي مي شود كه با آن تمام نگاه ها به سوي يك مكان نمادين، به سوي يك جغرافياي خاكي و زميني معطوف مي گردد.» [1] .


پاورقي

[1] شهر اسلامي/ 193، 194.


بازگشت