اشارت نماز صبح


«گفته اند اول كسي كه نماز بامداد كرد، آدم بود عليه السلام. آن خواجه ي خاكي چون از آسمان به زمين آمد، به آخر روز بود. تا روشنايي روز مي ديد، لختي آرام داشت، چون آفتاب، نهان شد دل آدم، معبد اندهان شد. آدم هرگز شب نديده، و مقاساة [1] تاريكي و اندوه نكشيده بود. ناگاه آن ظلمت ديد كه به همه عالم برسيد، و خود غريب و رنجور و از جفت خود، مهجور. در آن تاريكي، گه آه كردي، گه روي فراماه كردي، گه قصد مناجات درگاه كردي.



ذكر تو، مرا مونس و، يارست، به شب

وز ذكر توام، هيچ نياسايد لب



اصل همه ي غريبان، آدم بود؛ پيشين همه ي غمخواران آدم و نخستين همه ي گريندگان آدم بود. آيين بيداري شب، آدم نهاد، نوحه كردن از درد هجران و زاريدن به نيمه شبان، سنتي است كه آدم نهاد. آخر، چون نسيم سحر، عاشق وار نفس برزد، و لشكر صبح، كمين برگشاد و بانگ بر ظلمت شب زد؛ جبرئيل آمد به بشارت كه: يا آدم! صبح آمد و صلح آمد، روشنايي آمد و آشنايي آمد. برخيز اي آدم! و اندرين حال دو ركعت نماز كن. يكي شكر گذشتن شب هجرت و فرقت را؛ يكي شكر دميدن صبح دولت و وصلت را.» [2] .


پاورقي

[1] تحمل رنج و سختي.

[2] همان، ج 1، ص 652.


بازگشت