آهنگ نماز


«پس اول ركني از اركان نماز، نيت است، و معني نيت، قصد دل است. و چون در نماز شود، سه چيز اندر سه محل مي ببايد: در دل، نيت؛ اندر دست، اشارت، و در زبان، عبادت؛ تا ابتداي نماز وي به صفت شايستگي بود.

چنانستي كه بنده در حال نيت مي گويد: درگاه مولا را قصد كردم و دنيا را واپس گذاشتم. پس اگر انديشه ي دنيا نگذارد و دل به نماز نپردازد، هم در ركن اول، دروغ زن بود. و آن دست برداشتن در نماز در حال تكبير اشارت است به اضطرار [1] و افتقار [2] بنده و شكستگي وي به حضرت مولا؛ چنانستي كه مي گويد: انا غريق في البحر المعاصي، فخذ بيدي. بار خدايا! غريب مملكتم، افتاده در چاه معصيتم، غرق شده در درياي محنتم، درد دارم و دارو



[ صفحه 58]



نمي دانم، يا مي دانم و خوردن نمي توانم، نه روي آن كه نوميد شوم، نه زهره ي [3] آن كه فراتر آيم.

قوله تعالي: حافظوا علي الصلوات... الآيه به زبان اشارت محافظت اندر نماز آن است كه چون بنده به حضرت نماز درآيد، به هيبت درآيد، چون بيرون شود، به تعظيم بيرون شود، و تا در نماز باشد به نعت [4] ادب بود. تن بر ظاهر خدمت داشته، و دل در حقايق وصلت بسته، و سر با روح مناجات، آرام گرفته. المصلي يناجي ربه. محافظت آن است كه شخص در مقام خدمت راست دارد و دل در مقام حرمت [نگاهدارد] تا هم قيام ظاهر از روي صورت تمام بود، هم قيام باطن از روي صفت به جاي بود.» [5] .

«[و نيز] گفته اند كه جمله ي شرايع سه چيز است: يكي اقرار به وجود معبود، ديگر عمل كردن از بهر وي، سه ديگر اخلاص. [از اين ميان] روش اخلاص بر اعمال، هم چون روش رنگ است در گوهر [6] ، چنانك گوهر بي كسوت [7] رنگ، سنگي بي قيمت باشد، عمل بي اخلاص، جان كندن بي ثواب باشد.» [8] .


پاورقي

[1] بيچارگي، درماندگي.

[2] درويشي، بينوايي.

[3] كنايه از جرأت و دليري.

[4] نشان، صفت.

[5] همان/ 652، 653.

[6] سنگ قيمتي.

[7] بي وجود.

[8] همان/ 388.


بازگشت