حكمت تخصيص آب و خاك، در تطهير


«حكمت در آن كه طهارت از آب، يا از خاك گردانيد به وقت ضرورت، نه با چيزي ديگر، آن است كه رب العالمين، آدم را از آب و خاك آفريد تا آدمي پيوسته از آن، بر آگهي بود، و شرف خويش در آن بداند، و شكر اين نعمت به جاي آرد.

و آدم عليه السلام ازين جهت بر ابليس، شرف يافت كه ابليس از آتش بود، و آدم از خاك، و خاك به از آتش، كه آتش، عيب نماي است و خاك، عيب پوش. هرچه به آتش دهي، عيب آن بنمايد. سيم [1] سره [2] از ناسره، پديد آرد. زر مغشوش از خالص، پيدا كند. باز، خاك، عيب پوش است. هر چه به وي دهي



[ صفحه 54]



بپوشد، عيب ننمايد.

و نيز آتش، سبب قطع است، و خاك، سبب وصل. با آتش، بريدن و كشتن است، با خاك، پيوستن و داشتن است. ابليس از آتش بود، لاجرم بگسست. آدم از خاك بود، لاجرم پيوست.

و نيز طبع آتش، تكبر است؛ برتري جويد. طبع خاك، تواضع است، فروتري خواهد. برتري، ابليس را بدان آورد كه گفت: انا خير. فروتري، آدم را بدان آورد كه گفت: ربنا ظلمنا انفسنا. ابليس گفت: من و گوهر من. آدم گفت: نه من، بلكه خداي من.

حكمتي ديگر گفته اند در تخصيص آب و خاك اندر طهارت. گفتند كه: هر جايي كه آتش درافتد، زخم آن آتش به آب و خاك بنشانند، و مؤمن را دو آتش در پيش است: يكي آتش شهوت در دنيا، ديگر آتش عقوبت در عُقبي. رب العالمين، آب و خاك سبب طهارت وي گردانيد، تا امروز آتش شهوت بر وي بنشاند، و فردا آتش عقوبت.» [3] .


پاورقي

[1] نقره.

[2] خالص.

[3] همان.


بازگشت