ذكر پيامبر در هر صبحگاه و شامگاه


هنگامي كه امام علي بن الحسين عليهماالسلام را مقابل يزيد بردند، يزيد، امام را مقابل خود نگاه داشت و از آن حضرت حرف مي كشيد براي اينكه امام حرفي بزند و به بهانه آن حرف، گردن امام را بزند، امام زين العابدين عليه السلام به تمام سخنان يزيد پاسخ مي دادند، در حالي كه تسبيح كوچكي را در دست با



[ صفحه 149]



انگشتان خود مي چرخانيد. يزيد پرسيد: چرا هنگام جواب دادن به من، با بي اعتنايي مشغول گرداندن تسبيح خود هستي؟

امام فرمودند: پدرم از جدم روايت نمود كه: هنگامي كه رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم از خواندن نماز صبح و تعقيبات آن فارغ مي شد، با هيچ كس سخن نمي گفت، تا آنگاه كه تسبيح را از جلوي خود برمي داشت و مي فرمودند: «اللهم إني أصبحت اسبحك و امجدك و أحمدك و اهللك بعدد ما ادير به سبحتي؛ خدايا! صبح نمودم در حالي كه به اندازه ي دانه هاي تسبيح خود تو را تمجيد و تسبيح مي كنم و به حمد و ذكر توحيدي تو مي پردازم.»

سپس حضرت امام زين العابدين عليه السلام فرمودند: جدم رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم بعد از گفتن اين اذكار، دانه هاي تسبيح را گردانده و به كارهاي روزانه ي خود مي پرداخت و با مردم سخن مي گفت، بي آنكه ذكر بگويد و مي فرمود: با اين كار به شماره ي گردش دانه هاي تسبيح، براي او ذكر خدا حساب مي شود و آن وسيله پناهندگي به خداوند متعال است، تا آنگاه كه به رختخواب مي رفت و آن هنگام نيز تسبيح را گرفته و ذكر قبلي را تكرار مي فرمود و تسبيح را زير سر خود مي نهاد، و مي فرمودند: با اين عمل ذكر خدا تا صبح در نامه اعمال نوشته مي شود. سپس امام زين العابدين به يزيد فرمودند: اينكه من تسبيح را مي گردانم، براي اقتدا نمودن به عمل جدم بود.

يزيد بعد از شنيدن پاسخ امام، بارها گفت كه: با هيچ يك از شما سخن نگفتم، مگر آنكه پاسخي داد كه به نفع شما پايان پذيرفت!

يزيد از كشتن امام منصرف شد و دستور داد تا زنجيرهاي امام را باز كنند. [1] .



[ صفحه 150]




پاورقي

[1] از سنن النبي، ش 852.


بازگشت