علي با نام خود دعا مي كند!


اميرمؤمنان حضرت علي عليه السلام در سفري با يكي از يهوديان خيبر، همسفر گرديد، آنها با هم حركت كردند تا به رودخانه اي كه عرض طولاني داشت و آب در آن بود، رسيدند، در آن جا پل يا وسيله ي ديگري نبود كه به آن طرف رودخانه بروند، با توجه به اين كه يهودي، علي عليه السلام را نمي شناخت. يهودي آهسته دعايي را خواند و بر روي آب به راه افتاد، بي آن كه غرق شود، خود را به آن سوي رودخانه رساند.

سپس رو به علي عليه السلام كرد و گفت: «لو عرفت كما عرفت لجزت كما جزت؛ اگر آن چه را كه من مي دانم تو نيز مي دانستي (آن را مي گفتي) همانند من از روي آب به اين طرف مي آمدي، بي آن كه غرق شوي.»

علي عليه السلام فرمود: «اي يهودي! همان جا توقف كن تا من نيز بيايم.»

حضرت علي عليه السلام متوجه خدا شد و به اذن پروردگار از روي آب قدم



[ صفحه 115]



برداشت و خود را به آن سوي رودخانه رساند.

يهودي تعجب كرد و به دست و پاي علي عليه السلام (آن حضرت را نمي شناخت) افتاد و عرض كرد: اي جوان! چه گفتي كه آب در زير پاي تو مانند سنگ سخت شد و از روي آن به اين طرف آمدي؟

امام علي عليه السلام به او فرمود: «تو چه گفتي كه بر آب قدم نهادي و رد شدي؟»

يهودي گفت: من خدا را به وصي اعظم محمد صلي الله عليه و آله و سلم خواندم، خداوند به من لطف كرد و از روي آب گذشتم.»

حضرت علي عليه السلام فرمود: «آن وصي محمد صلي الله عليه و آله و سلم من هستم.»

يهودي گفت: به راستي كه حق مي گويي، آن گاه قبول اسلام كرد و در حضور علي عليه السلام به افتخار اسلام نايل آمد. [1] .


پاورقي

[1] سفينة البحار، ج 1، ص 648.


بازگشت