اعتكاف در مسجد


وقتي اميرالمؤمنين عليه السلام، زمامدار مسلمين بود و بيت المال در اختيارش فراوان بود در مسجد كوفه به اعتكاف (نماز و روزه و عبادت) مشغول بود؛ در چنين زماني يك نفر بياباني وارد مسجد شد، نزديك افطار بود؛ رفت نزد پيرمردي كه از افطارش استفاده كند. وقت افطار ديد آن پيرمرد، شيشه اي از «قاووت» آرد جو بيرون آورد و مقداري هم به او داد، لكن نتوانست بخورد، آن را در پارچه اي گذاشت و برخاست و از مسجد بيرون رفت؛ كوچه به كوچه گردش مي كرد تا به خانه اي برسد كه غذاي خوبي داشته باشد و خود را سير كند، تا اينكه به خانه ي امام حسن و حسين عليهماالسلام رسيد، وارد منزل شد و از غذاي آنان سير خورد و سپس «قاووت» آن پيرمرد را به امام حسن و حسين عليهماالسلام نشان داد و عرض كرد: در مسجد، پيرمرد غريبي را ديدم كه از اين قاووت مي خورد، به من هم داد. دلم به حالش سوخت، مي خواهم از اين غذاي شما براي او ببرم؛ امام حسن و حسين عليهماالسلام به گريه افتادند و فرمودند: «آن پيرمرد، حضرت علي عليه السلام



[ صفحه 90]



پدرمان است؛ او بدين طريق، تزكيه ي اخلاق و مجاهده مي نمايد.» [1] .


پاورقي

[1] ينابيع الموده، ص 174.


بازگشت