مقايسه بين دو نماز


آيه ي انفاق: «انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم راكعون؛ [1] .

سرپرست و رهبر شما فقط خداست و پيامبر او و آنها كه ايمان آوردند و



[ صفحه 42]



نماز را برپا مي دارند و در حال ركوع زكات مي پردازند.»

يكي از سؤالاتي كه مطرح مي شود، آن است كه چگونه اميرالمؤمنين علي عليه السلام در هنگام نماز تير از پاي مباركش بيرون مي آورند؛ ولي آن حضرت متوجه نمي گردد؛ در حالي كه در نمازي ديگر به فقير صدقه مي دهد، كه لازمه ي چنين امري، در دنيا بودن و با خلق بودن است. چگونه ممكن است امامي كه در حال عبادت، آن چنان است كه جز خدا را نمي بيند، متوجه به دنيا و مردمان دنيا مي شود، علاوه بر آن كه صدقه دادن به فقير آن چنان اهميت ندارد كه در حال نماز چنين كاري را بكند.

پيش از پاسخ به پرسش مطرح شده، بهتر است چند نمونه از حالات ائمه عليه السلام در نماز را ذكر بنماييم:

در جنگ صفين تيري بر ران حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام وارد شد. هر چه كردند در مواقع عادي خارج نمايند نتوانستند. خدمت امام حسن عليه السلام جريان را عرض كردند. فرمود: «صبر كنيد تا پدرم به نماز بايستد؛ زيرا در آن حال چنان از خود بي خود مي شود كه به هيچ چيز متوجه نمي گردد.» به دستور حضرت مجتبي عليه السلام در آن حال تير را خارج كردند. بعد از نماز علي عليه السلام متوجه شد، خون از پاي مقدسش جاري است. پرسيد: «چه شده؟»

عرض كردند: تير را در حال نماز از پاي شما بيرون كشيديم. [2] .

و در روايتي از ابودرداء آمده است كه:

شبي اميرالمؤمنين عليه السلام را ديدم كه از مردمان كنار گرفته و در مكان خلوتي مشغول مناجات با پروردگار و گريه و زاري است و مي فرمود: «بارالها! چه بسيار گناهاني كه با بردباري از عقوبتش درگذشتي و چه بسيار



[ صفحه 43]



جرايمي كه به كرم و بزرگواري خود آن را آشكار نساختي! بارالها...»

ناگاه ديدم صدا خاموش شد، گفتم: حتماً حضرت خواب است. رفتم تا آن حضرت را بيدار كنم، چون ايشان را حركت دادم، ديدم همچون چوب خشك شده اي است. گفتم: «انا لله و انا اليه راجعون.» با خود گفتم كه اميرالمؤمنين عليه السلام از دنيا رفت. به خانه ي آن حضرت رفتم و حضرت فاطمه عليهاالسلام را از اين امر آگاه ساختم. فرمود: «اين حالتي است كه از ترس خدا هر شب بر او عارض مي شود.» پس اندكي آب بر چهره ي او پاشيدم تا به هوش آمد. [3] .

استاد مطهري - اعلي الله مقامه - در پاسخ به اين سؤال، دو جواب داده اند كه خلاصه ي آن را بيان مي كنيم:

1(پيغمبر اسلام و ائمه هدي عليه السلام حالاتشان در تمام زمان ها يكسان نبوده؛ گاهي ديده مي شود خود پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم وقتي نماز مي خواندند، حسن و حسين عليه السلام بر دوش ايشان سوار مي شدند و حضرت سجده را طولاني مي كردند تا اين كه طفل بلند شود و گاهي تير از پاي اميرالمؤمنين عليه السلام بيرون مي آورند، چون حالت «جذبه» و «محو» قوي است، متوجه نمي شود؛ پس همه ي حالات معصومين و هم چنين اولياي خدا مشابه نبوده و شدت و ضعف داشته است.

2(عرفاً معتقدند به اين كه اگر حالت انجذاب كامل شد، در آن حالت، برگشت است؛ يعني شخص در عين حال كه با خدا هست با ماورا هم هست؛ اين همانند خلع بدن مي باشد، بعضي در همه ي احوال در حال خلع بدنند و بعضي لحظاتي خلع بدن مي كنند؛ در اين صورت نزد عرفا حالت هنگام بيرون كشيدن تير از بدن، ناقص تر و پايين تر از حالت به فقير صدقه



[ صفحه 44]



دادن مي باشد؛ چرا كه به قدري توجه اش به خدا كامل است كه در آن حال، تمام عالم را مي بيند. [4] .

از جواب دومي معلوم مي شود كه توجه به خلق، منافات با توجه به حق ندارد، بلكه توجه خلق، همان توجه به خالق است، چرا كه مردم مظاهر و جلوه هاي حقند و كساني همانند اميرالمؤمنين عليه السلام در همه ي احوالشان خدا را مي بينند، به هر چه مي نگرند خدا را در آن مشاهده مي كنند و به همين جهت است كه اميرالمؤمنين عليه السلام مي فرمايد:

«ما رأيت شيئاً الا رايت الله فيه و معه؛ [5] .

چيزي را نديدم، مگر آن كه خدا را در آن و با آن ديدم.»



به صحرا بنگرم صحرا تو بينم

به دريا بنگرم دريا تو بينم



به هر جا بنگرم كوه و در و دشت

نشان از قامت رعنا تو بينم



اضافه بر دو جوابي كه استاد مطهري داده اند، مي توان گفت كه اميرالمؤمنين عليه السلام در هر دو حال مشغول عبادت بودند؛ چه آن زماني كه تير را از پاي آن حضرت درمي آوردند و چه آن زماني كه در حال ركوع به فقير صدقه دادند؛ به عبارت ديگر اميرالمؤمنين عليه السلام در هنگامي كه تير را از پاي مبارك شان درمي آوردند، توجه به خود نداشته است؛ يعني، از خود بي خود بوده است و هم چنين در حال صدقه دادن نيز توجه به خود و دنيا نداشته و مسلماً آن چه مانع حضور قلب است توجه به خود و دنيا و مظاهر آن است كه در هيچ يك از نمازهاي آن حضرت نبوده است.

نتيجه آن كه براي حضرت دو مقام نبوده؛ بلكه يك مقام بوده و اين تفاوت ظاهري از نظر ما مي باشد؛ زيرا در حقيقت امر، حضرت در هر دو



[ صفحه 45]



زمان، مشغول عبادت بودند و توجه به نفس و خود نداشته اند. [6] .


پاورقي

[1] مائده / 55.

[2] انوار النعمانيه، ص 342؛ پند تاريخ، ص 217.

[3] اسرار الصلوة، ص 214 و 215.

[4] اقتباس از مرتضي مطهري، امامت و رهبري، ص 180 - 181.

[5] علم اليقين، ج 1، ص 49.

[6] حضور قلب در نماز، ص 152 - 155.


بازگشت