همه چيز او عبادت بود


عبادت حسين عليه السلام لحظه اي و برحسب موقعيت نبود. بلكه تمام لحظات و دم زدن هاي او عبادت به حساب مي آمد، جهاد او عبادت بود، قيام او عبادت بود، خطبه و سخنراني او عبادت بود، شمشير زدن او، نصيحت او به دوست و دشمن، صبر او، و تحمل او عبادت بود. آن ساعتي كه با خصم مي جنگيد عبادت مي كرد، آن لحظه به خاك افتادن او عبادت بود، و آن جان دادن او در عين صبر و تحمل عبادت بود.

اما در چنان وضع و حالي گويي باز هم آن عبادت را هم كفايت كننده و قابل عرضه نمي دانست. در عين افتادگي و بي رمقي در قتلگاه و لبانش در عين خشكي و تشنگي به ذكر خدا مترنم بود: «الهي رضا بقضائك، صبرا علي بلائك، تصديقا لامرك لا معبود سواك».



[ صفحه 30]



خدايا! به حكم تو راضيم. بر بلاي تو صابرم. و من تو را تصديق مي كنم. جز تو معبودي نيست.


بازگشت