حجت خدا


و مي فرمايد: قاسم بن عبدالرحمان - كه زيدي بود - گفت: به بغداد رفته بودم روزي ديدم مردم مي دويدند و بر بامها و جاهاي بلند برمي آيند و مي ايستند گفتم: چه خبر است؟ گفتند: ابن الرضا (حضرت جواد عليه السلام) است ابن الرضا است، گفتم: به خدا او را مي نگرم ديدم بر اشتر نر با ماده اي سوار است و آمد، گفتم: خدا شيعه را از رحمت خود دور كند كه مي گويند: خدا اطاعت اين (كودك خردسال) را واجب كرده، حضرت متوجه من شد و فرمود اي قاسم بن عبدالرحمان «آيا از بشري از جنس خود پيروي كنيم؟! در اين صورت؛ در ضلالت و دوزخيم، سوره ي قمر آيه 24» با خود گفتم: به خدا؛ اين ساحر است. باز متوجه من شده فرمود: «آيا از ميان ما تنها وحي به او القا مي شود «بلكه او دروغگوئي سركش و متكبر است سوره ي قمر آيه ي 25» (با ديدن اين اعجاز) از عقيده ي خود برگشته شهادت دادم كه او حجت خدا بر خلق است و به امامتش معتقد شدم. [1] .


پاورقي

[1] اثبات الهداة، ج 6، ص 191.


بازگشت