كرامت و بزرگواري امام جواد به شيعيان


محمد بن سهل قمي رحمهم الله مي گويد: در سفر مكه، به مدينه رفتم، و به حضور امام جواد عليه السلام مشرف شدم، مي خواستم لباسي را از آن حضرت براي پوشيدن، مطالبه كنم، ولي فرصتي به دست نيامد، و با آن حضرت، خداحافظي كردم و از خانه ي او بيرون آمدم، تصميم گرفتم نامه اي براي آن حضرت بنويسم و در آن نامه، لباسي را درخواست كنم، نامه را نوشتم و به مسجد رفتم و پس از انجام دو ركعت نماز و استخاره، به قلبم آمد كه نامه را نفرستم، از اين رو نامه را پاره كردم، و از مدينه بيرون آمدم، همچنان به پيمودن راه ادامه مي دادم، ناگاه، شخصي نزد من آمد و دستمالي كه لباس در آن بود، در دستش بود و از افراد مي پرسيد: محمد بن سهل قمي رحمهم الله كيست؟، تا اينكه نزد من آمد، وقتي كه مرا شناخت، گفت: «مولاي تو (امام جواد عليه السلام) اين لباس را براي تو فرستاده است، نگاه كردم ديدم دو لباس مرغوب و نرم است».

محمد بن سهل رحمهم الله، آن لباسها را گرفت، و تا آخر عمر نزد او بود، وقتي كه از دنيا رفت، پسرش احمد، با همان دو لباس، او را كفن كرد. [1] .



[ صفحه 25]




پاورقي

[1] مختارالخرائج، ص 273.


بازگشت