نماز مانع بروز اختلالات اجتماعي و موجب برقراري وحدت اجتماعي


نماز باعث بروز همكاري اجتماعي بين نمازگزاران مي شود؛ اگر اين همكاري بين مردم بصورت مبادله متقارن گرم(ياري و بيمه اجتماعي) در شئونات مختلف زندگي اجتماعي باشد و اين همكاري ها افزايش يابد، زمينه براي انجام كارهاي خير كه جنبه عمومي دارد و همچنين، تعهدات اجتماعي نمازگزاران نسبت به جامعه و افراد آن افزايش مي يابد. افزايش و گسترش همكاري هاي اجتماعي باعث ايجاد زمينه ي لازم براي افزايش مودّت اجتماعي و موجب بروز مانعي عمده در مقابل نابرابري هاي اجتماعي مي شود. نماز باعث ايجاد گسترش حمايت اجتماعي بين نمازگزاران با يكديگر و با مردم ديگر مي شود. اين حمايت تنها در بعد مادي همچون كمك مالي به نيازمندان خلاصه نمي شود؛ بلكه در ابعاد مختلف عاطفي،معرفتي،منزلتي و ... بوده و هرچه اين ابعاد گسترش بيشتري پيدا نمايند،ميزان استثمار و بهره كشي، يأس و خودكشي، محروميت اجتماعي و انفعال اجتماعي در جامعه كمتر مي شود. حمايت اجتماعي بوجود آمده توسط نماز باعث مي شود كه افراد نيازمند، فرصتي دوباره پيدا نمايند و از استعدادهاي خاص و منحصر به فرد خود استفاده ببرند و چه بسا كه در



[ صفحه 165]



آينده بتوانند، خود با عمل خير از ديگران حمايت نمايند. دين اسلام، با توجه به تبليغ و گسترش نوع نگاه خود به حمايت اجتماعي،حمايت كننده و حمايت شونده (اسلام در بعضي از مواقع حمايت اجتماعي را يك واجب ديني معرفي و در موارد ديگر توصيه هاي فراوان در آن مورد مي نمايد)، سعي در اين دارد تا حمايت اجتماعي را به صورت يك وظيفه و عادت اجتماعي در آورد؛ براي مثال:

الف - نوعدوستي را در بين نمازگزاران تقويت مي نمايد.

ب - در خلقت انسان ها تفاوتي نيست و برتري انسان ها به تقواست.

ج - انسان داراي كرامت است.

د - هر انساني داراي استعداد خاصي است و لذا از ظرفيت هاي منحصر به فردي برخوردار است.

ح - كمك كردن و ياري رساندن به نيازمندان يك ارزش والاي اجتماعي و يك تكليف است. حديث نبوي معروف - (اگر مسلماني نداي كمك مسلمان ديگري را بشنود و كمك نكند مسلمان نيست) [1] مؤيد اين مطلب مي باشد.

و - اسلام اين باور را ترويج مي نمايد كه كمك گيرنده،خود مي تواند يك كمك رسان هم باشد.

اسلام، زكات علم را انتشار آن مي داند و به آن، اهميت و توجه وافر دارد. اسلام و فرهنگ نماز بر علم،دانش و آگاهي تأكيد دارند؛ به عنوان نمونه: «هر ركعت نمازگزاردن پشت سر امام دانشمند برابر با هزار ركعت نماز است [2] « و



[ صفحه 166]



يا «دو ركعت نماز دانشمند بهتر از هفتاد ركعت نماز غيردانشمند است.» [3] همچنين،اهميت علم و شناخت در اسلام تا جايي است كه «در قرآن كه در دسترس همه ي جوامع امروزي مي باشد، حدود 700 آيه در مورد حمايت از علم و شناخت واقعيات يافت مي شود» [4] ؛ (جهت اطلاع از فضيلت علم و علما از ديدگاه اسلام به كتبي كه در اين زمينه نوشته شده، رجوع نماييد) [5] و آموختن علم را وظيفه مي داند؛ براي مثال: «طلب علم بر هر مرد و زن مسلماني واجب است.» [6] يا، «زگهواره تا گور دانش بجوي.» موجب موارد ذيل مي گردد:

- امكان بسط خردگرايي تعميم يافته در عرصه هاي مختلف زندگي بوجود آمده، ملاك هاي عقلانيت در جامعه گسترش مي يابد.

- امكان مشاركت عمومي براي خلاقيت هاي علمي و فرهنگي افزايش پيدا مي كند.

- امكان گسترش دانش ها و بهنگام نمودن علوم افزايش پيدا مي كند.

- بالا بردن سرمايه هاي فرهنگي و آموزشي در بين مردم،نقش اكثريت افراد را در جامعه فعال تر كرده و از تأثيرات جبر اجتماعي مي كاهد.

- علم بيشتر جنبه عملي،كاربردي و تخصصي به خود مي گيرد؛ به عنوان نمونه،مولاي متقيان حضرت علي (ع) فرمود: «علم باعث رشد و هدايت مي شود.» [7] «نيكبختي، در عمل به علم است.» [8] .



[ صفحه 167]



- امكان رشد و توسعه پايدار فراهم مي شود.

- تمايل نمازگزاران و افراد جامعه به رفتاري روشمند و پذيرش مسئوليت افزايش پيدا مي كند.

ز- امر به معروف و نهي از منكر در اسلام به عنوان يك واجب مقّرر شده است. با توجه به اينكه نماز آينه تمام نماي اسلام بوده و اينكه كاركرد نماز مجزا از كاركرد اسلام نيست و همچنين با توجه به نگرش اسلام درباره انسان و كرامت او و نوع ارتباطي كه مسلمان با مسلمانان و با غيرمسلمانان برقرار مي كند و اينكه نمازگزار واقعي،با نوع ارتباط خاصي سعي در دعوت غير مسلمانان به اسلام مي نمايد، لذا از ديدگاه اسلام (كه ديدگاه فرد نمازگزار است) افراد غيرمسلمان كه محارب نباشند الزاماً دشمن تلقي نمي شوند. از طرف ديگر با توجه به عدم اصالت قوم، قبيله، نژاد و گروه خاصي و توجه به نمازگزاران، جامعه و انسان ها در كل، برقراري پيوند اجتماعي بين نمازگزاران با يكديگر و تا حدودي با غيرمسلمانان امكان پذير مي شود.

پيوند اجتماعي كه در زير سايه نماز بوجود مي آيد، باعث افزايش كمك هاي دو جانبه و تعهد مشترك بين نمازگزاران و همچنين نمازگزاران با ديگر افراد شده، موجب شادكامي،بشاشيت و سرخوشي در جامعه مي شود. اين امور باعث مي شود كه بين افراد در جامعه (نمازگزاران با يكديگر و نمازگزاران با ديگران) ارتباطات تنگاتنگي در شبكه اجتماعي بوجود آيد. با افزايش روابط بين نمازگزاران و گروه هاي نمازگزار حتي در حد دوستي ضعيف كه مبتني بر احترام متقابل باشد،جريان انتقال اطلاعات،آگاهي ها،خدمات و ...تسهيل شده،انسجام ملي تقويت مي شود. سهولت در جريان انتقال اين عوامل باعث افزايش شرايط ذهني براي



[ صفحه 168]



همكاري اجتماعي و ياري اجتماعي مي شود. بسط و گسترش روابط بين نمازگزاران و گروه هاي نمازگزار موجب افزايش تعهدات عمومي آنها در مقابل يكديگر و كل جامعه مي گردد. افزايش اين تعهدات موجب مي گردد تا اخلاق نظري و عملي به هم نزديك شوند. علاوه براين،گسترش روابط مزبور باعث افزايش اعتماد متقابل تعميم يافته مي شود.

افزايش روابط بين نمازگزاران و گروههاي نمازگزار در حد دوستي قوي،باعث گرمي روابط بين اين افراد و گروه ها شده، نوعي وفاداري نسبت به يكديگر را فراهم مي آورد و به عنوان ابزاري در مقابل نيروها و افراد محارب قابل استفاده است. اين خود موجب نوعي تشكل گروهي شده، بقاء و دوام اين افراد و گروه هاي نمازگزار را باعث مي شود.

روابط گفتماني اجتماعي،ميزان تعهد را (كه از پاسداران نظم است)، افزايش مي دهد. افزايش تعهد تا حدي موجب افزايش تعلق عاطفي به جمع مي شود و تعميم مي پذيرد؛در نتيجه باعث كمك به تعميم اعتماد متقابل مي گردد. وجود روابط گفتماني اجتماعي، باعث تقويت ميزان پرهيزكاري در جامعه شده،ميزان كنترل رسمي و هزينه هاي مادي و رواني مترتب بر آن را در جامعه تنزل مي دهد؛ زيرا هرچه ميزان پرهيزكاري افراد در جامعه افزايش يابد،ضرورت كنترل رسمي از سوي حكومت و دولت و سازمان هاي مربوطه كاهش مي يابد. اين امر خود باعث كاهش هزينه هاي مختلفي مي شود كه صرف كنترل رسمي مي گرديد.افزايش روابط گفتماني اجتماعي، مي تواند باعث بسط و گسترش عزت و كرامت انساني و احترام متقابل بين نمازگزاران در شبكه روابط اجتماعي شده،مباني اخلاقي را در جامعه تقويت نمايد. افزايش روابط گفتماني اجتماعي،بخصوص زماني كه براساس مجاب



[ صفحه 169]



سازي باشد،باعث تقويت،تعميم و اشاعه ارزش ها در جامعه مي شود. گسترش روابط گفتماني اجتماعي باعث مي گردد كه مفهوم ارزش هاي موجود در جامعه،شفاف و روشن گشته، دركي صحيح و واقع بينانه از آنها توسعه يابد. با توجه به گروه بندي هاي فرهنگي در جامعه،وجود روابط گفتماني فلسفي و هنري باعث گسترش و تعريض افق فكري و نمادي نمازگزاران شده،آنها در مقابل سليقه ها و نقطه نظرهاي يكديگر تحمل و بردباري بيشتري از خود نشان خواهند داد. مآلاً كار پالايش،تغيير،اصلاح و يا حتي تعويض انگاشت ها و نقطه نظرها در جامعه تسهيل مي شود و در نهايت شكاف بين اخلاق نظري و اخلاق عملي كاهش مي يابد.


پاورقي

[1] محجةالبيضاء ، ج1 ، ص342.

[2] محجةالبيضاء ، ج1 ، ص342.

[3] نهج الفصاحه ، ص350، ش1673.

[4] علم از ديدگاه اسلام ، ص14.

[5] به عنوان نمونه رجوع كنيد به آداب تعليم و تعلم در اسلام، دكتر سيد محمد باقر حجتي، ص23 - 103.

[6] اصول كافي، جلد1 ، ص35 - 36.

[7] غررالحكم، ص614 ، ح93 وص615 ، ح112 و ص624، ح281 و ص847 ،ح349 و ص45 ،ح1324.

[8] همان ، ص130، حديث1و2.


بازگشت