نماز؛ مانع بروز اختلال نمادي و باعث برقراري وحدت نمادي


نماز، فرهنگي را ايجاد مي كند كه پاسخ دهنده به سؤالات اساسي در هر فرهنگ مي باشد. اين سؤالات اساسي در چهار بعد: وجود شناسي فرهنگ،



[ صفحه 158]



امكان شناسي فرهنگ، اخلاق شناسي فرهنگ و ارزش شناسي فرهنگ مي باشد. هر كدام از اين چهار بعد داراي سؤالاتي مي باشد كه به تعدادي از آنها اشاره مي شود.

2 - 1- در بعد وجودشناسي فرهنگ: چرا جهان بوجود آمد و هدف آن چيست؟؛ انسان چگونه موجودي است؟؛ آيا جامعه داراي يك وجود خارجي است، چه قوانيني بر آن حاكم است؟

2 - 2- در بعد امكان شناسي فرهنگ: امكانات بالقوه موجود در انسان چيست؟؛ امكانات بالقوه و توان دروني موجود در جامعه چه مي باشد؟؛ امكانات موجود در فرهنگ جامعه چيست؟

2 - 3- در بعد اخلاق شناسي فرهنگ: وظايفي كه انسان نسبت به معبود خود دارد چيست؟؛ وظايفي كه انسان نسبت به خود دارد چه مي باشد؟؛ وظايفي كه انسان نسبت به جامعه دارد چيست؟؛ وظايفي كه انسان نسبت به اين جهان دارد چه مي باشد؟

2 - 4- در بعد ارزش شناسي فرهنگ: زندگي و جهان موجود تا چه اندازه داراي زيبايي و احترام است؟؛ ميزان كرامت و ارزش انسان تا چه اندازه اي است؟؛ جامعه تا چه ميزان داراي اعتبار و ارزشمندي است و تا چه ميزان بايد مورد احترام باشد؟؛ آيا غايت و نهايتي كه مورد نظر انسان ها است داراي ارزشمندي، قداست و تعالي است؟

اسلام عزيز و نماز با پاسخهايي مناسب، دقيق، شفاف و قابل دفاع؛ و در عين حال كلي و تعميم يافته به سؤالات فوق مي تواند وحدت نمادي را در جامعه بوجود آورد؛ و يك چارچوب فراگفتماني در جامعه ايجاد نمايد. چارچوبي كه نماز ايجاد مي كند، چارچوبي است كه انواع خرده فرهنگ هاي



[ صفحه 159]



قومي، زماني،شغلي و حرفه اي؛ و گفتمانهاي شناختي، ارزشي، هنجاري و رويه اي را در برمي گيرد. اين امر در واقع يك استراتژي فرهنگي بسيار مناسب مي باشد كه تحت عنوان «سياست وحدت در تكثّر فرهنگي» از آن مي توان ياد نمود. اين استراتژي فرهنگي، امكان رشد و گسترش خرده فرهنگ ها را در كنار يكديگر و به صورت هم عرض فراهم مي نمايد؛ و در عين حال از بروز ضعف در احساسات، پنداشت ها،رموز و اصول مشترك جلوگيري مي نمايد، كه اين امر يكي از ابعاد انسجام اجتماعي به شمار مي آيد.

تفكيك اجتماعي كه تقريباً فرايندي است روبروي جوامع،در تاريخ معاصر با شدت و ضعف هايي روبرو بوده(در كشور ما اين فرايند بيشتر جنبه بيروني داشته)، باعث ايجاد گروه بندي هاي مختلف در جامعه مي شود. ايجاد اين گروه بندي ها خود باعث بروز خرده فرهنگ هاي مختلف،متنوّع و گاه متضاد مي گردد. اين روند مي تواند وحدت نمادي جامعه را برهم زند. در اين بين وجود نماز و به تبع آن تأثيرات نماز جلو بروز اختلال نمادي را گرفته، وحدت نمادي را تقويت مي كند.

گسترش روز افزون ارتباطات جمعي، باعث از بين رفتن فواصل مكاني و زماني جوامع شده، كشورها و جوامعي كه در اين زمينه داراي توانمندي هاي ابزاري و اقتصادي بيشتري هستند(كشورهاي استكباري) مي توانند مردم كشورها و جوامع ديگر را تحت بمباران نمادي قرار داده و وحدت نمادي اين جوامع را برهم زنند. نماز و تبعات آن مي توانند بهترين عاملي باشند تا مردم (نمازگزاران) جوامع غيراستكباري و حتي استكباري را در مقابل بمباران نمادي مصون و محفوظ نگه دارد.



[ صفحه 160]



رشد سريع جمعيت بخصوص در قرن حاضر به همراه تحولات فني در سيستم حمل و نقل و گسترش روزافزون ارتباطات جمعي،تحرك رواني و فيزيكي (مهاجرت) جمعيت ها را بطور قابل ملاحظه اي افزايش مي دهد. اثر تعاملي افزايش جمعيت با فرايند تفكيك اجتماعي فوق الذكر، باعث افزايش تصاعدي خرده فرهنگ هاي مختلف و متنوع در جامعه مي شود. اين امور باعث ايجاد اختلال نمادي در جوامع مي شود. اقامه نماز مي تواند جلو اين اختلال نمادي را گرفته، وحدت نمادي را در سطح جامعه برقرار كند. افزايش سريع جمعيّت و انبوهي آن،وجود خرده فرهنگ هاي مختلف و متنوع،عدم ارتباطات بين گروهي و بمباران نمادي توسط امپرياليسم خبري، باعث بروز تضادهاي ارزشي شده،امكان دسترسي به توسعه اجتماعي را كم مي كند.

گسترش فرهنگ نماز (با ارائه ارزش هاي خاص) و برقراري ارتباطات بين گروهي و هماهنگي بين خرده فرهنگ ها و مصونيت در مقابل بمباران نمادي،جلو بروز تضاد ارزشي را گرفته، دسترسي به توسعه اجتماعي را امكان پذير مي سازد.

توجه و پايبندي شديد و تعصب به خرده فرهنگ هاي قومي،زباني و... در سطح نظام شخصيتي، باعث محدود شدن افق هنجاري و نمادي در افراد مي گردد. نماز باعث مي شود تا نمازگزاران پايبندي شديد و تعصب به خرده فرهنگ هاي قومي،زباني و ... را در مقابل تعهد و پايبندي به جامعه كل از دست دهند و در سطح نظام شخصيتي باعث گسترش افق هنجاري و نمادي آنها مي شود. اين امر خود موجب بكارگيري اصول فرهنگي توسط نمازگزاران در ميدان هاي تعاملي جامعه شده،كه خود بتدريج باعث تقويت،گسترش و قداست اين اصول فرهنگي در سطح جامعه مي شود. به



[ صفحه 161]



علاوه اين تقويت،گسترش و قداست اصول فرهنگي، به تقويت وحدت نمادي در جامعه كمك مي كند. تقويت وحدت نمادي و مفاهيم فرهنگي باعث تقويت احساس تعلق به جامعه و اهميت هويت جامعه مي شود،كه؛ در نتيجه تعهد عمومي، تقويت و تعميم مي يابد و به دنبال آن اعتماد دو جانبه تعميم يافته، افزايش مي يابد. خود اين اعتماد دو جانبه تعميم يافته مجدداً باعث افزايش تعهد عمومي تعميم يافته مي گردد.

اقامه نماز مانع مي شود تا اختلاف نظرها در بين نخبگان جامعه به وحدت نمادي در جامعه آسيب وارد كند؛ در بعضي از شرايط در بين نخبگان جامعه تناقض ها و اختلاف نظرهايي پيش مي آيد و اين اختلاف ها و تناقض ها تحت شرايطي مي تواند زمينه اختلال نمادي را در جامعه فراهم سازد؛ در اين صورت اقامه نماز، هم از بروز اين اختلاف نظرها جلوگيري نموده و هم به هنگام بروز، با شيوه هاي مناسب به حل اين تناقضات مي پردازد.

با توجه به تأكيد اسلام بر تفكر،علم وعلم آموزي و درخواست هاي نمازگزار در نماز از خداوند سبحان،ميل به دانستن و علم در وي بوجود مي آيد؛ در صورتي كه اين ميل عملي گرديده، گسترش كمي و كيفي يابد، افق هنجاري و ارزشي نمازگزار افزايش يافته و اشتراكات فرهنگي بين نمازگزاران بيشتر مي شود؛ اين امر خود باعث وحدت نمادي در جامعه مي گردد.

چون نماز و اقامه آن مانع بروز خودخواهي و خودمحوري مي گردد،سدي در مقابل استبداد سياسي مي باشد. لذا اگر نمازگزارن واقعي به قدرت سياسي دست يابند،اعتماد اجتماعي متقابل تعميم يافته گسترس مي يابد و تعصب و پايبندي شديد به گروه ها و خرده فرهنگ هاي



[ صفحه 162]



قومي،زباني،حرفه اي و... در مقابل پايبندي به جامعه كم مي شود؛ فساد اداري كاهش مي يابد؛ قانون شكني و زورگويي كم مي شود،عدم تمايل به فعاليت هاي سياسي و اجتماعي كاهش مي يابد؛ احساس ترس و ناامني در زمينه هايي چون فكري،جاني، مالي كاهش مي يابد. اين همه جلوي بروز سمبوليسم ايمايي و اشاره اي را كه منجر به ابهام معنايي و گنگي مفهومي مي شود را گرفته، شفافيت معنايي و مفهومي جاي آن را مي گيرد؛ در نتيجه روابط گفتماني را در سطح جامعه افزايش مي دهد. اين خود باعث وحدت نمادي در جامعه مي شود.

فرهنگ نماز ضديتي آشكار با نابرابري هاي اجتماعي دارد؛ گسترش فرهنگ نماز در جامعه باعث گسترش برابري اجتماعي شده و منابع ارزشمند را در جامعه به شيوه اي درست توزيع مي نمايد؛ در نتيجه از بروز تضادهاي توزيعي و ارزشي در جامعه جلوگيري مي نمايد و خود اين امر زمينه بروز وحدت نمادي در جامعه را فراهم مي سازد.


بازگشت