نماز، مانع بروز اختلالات هنجاري


اسلام عزيز و نماز به سهم خود جلو اختلالات هنجاري؛ يعني قطبي شدن هنجاري «حالتي كه بيش از نيمي از جمعيت جامعه تحت فشار هنجاري و تسلط اجتماعي نبوده، تعهدي نسبت به هنجارها نداشته باشند.» [1] ، تضاد هنجاري، تناقض هنجاري، ضعف هنجاري و بي هنجاري را مي گيرد.

نماز باعث مي شود كه اكثريت جمعيت جامعه (بخصوص نمازگزاران) تحت فشار هنجاري قرار گيرند. در اين حالت از قطبي شدن هنجاري جلوگيري به عمل مي آيد؛ با اين امر، يكي از زمينه هاي پيدايش تضاد هنجاري، محو مي شود. (قطبي شدن هنجاري يكي از زمينه هاي پيدايش تضاد هنجاري است.) از طرف ديگر، نماز با ارائه هنجارهاي هماهنگ جلو بروز تضاد هنجاري را گرفته، در نهايت باعث توسعه اجتماعي مي گردد.نماز



[ صفحه 156]



در جلوگيري از تضاد هنجاري، كار تنظيم اجتماعي را بخصوص در بعد روابط بين گروهي ساده كرده، تراكم روابط بين گروهي را افزايش مي دهد و مآلاً انسجام كلي را امكان پذير مي سازد. نماز با جلوگيري از تضاد هنجاري باعث افزايش اعتماد متقابل تعميم يافته و كاهش نقش زر و زور در تنظيم روابط اجتماعي مي گردد. دين اسلام و نماز با جلوگيري از تضاد هنجاري باعث مي شود گستره دوستي ها افزايش و محدوده ي دشمني ها كاهش يابد. همچنين زمينه را براي پيدايش و گسترش گروه ها، احزاب و دسته هاي ضد نظام اسلامي از بين مي برد؛ خود اين امر توسعه اجتماعي را تسهيل مي كند. اسلام و نماز با ايجاد هنجارها و سامان دادن به هنجارها در جامعه از بروز تناقض هنجاري جلوگيري مي نمايند. اسلام عزيز و نماز با ايجاد و گسترش علقه اجتماعي و تعهد در افراد نسبت به هنجارهاي اجتماعي، جلو بروز ضعف هنجاري را در جامعه گرفته، اكثريت افراد جامعه را نسبت به هنجارهاي اجتماعي پايبند مي سازد. نماز با ايجاد ارزش هاي ثابت و استوار (كه بيشتر مختص بعد فرهنگي و بعد اجتماعي هستند) و ارزش هاي غايي، خلأ هنجاري را كه در نتيجه تغييرات مداوم و سريع بوجود مي آيد پر مي كند. (با توجه به تحولات اجتماعي و دگرگوني هاي سريع در جوامع امروزي، نقش و تأثير نماز در جلوگيري از خلأ هنجاري بيشتر آشكار مي شود). با توجه به اينكه دين، زيربناي نهادهاي اجتماعي (حداقل در جوامع اسلامي و جوامع پايبند به اسلام) مي باشد و توجه به اين امر كه نماز صورت كامل دين است، نماز با جلوگيري از اختلال هنجاري و چندگانگي نهادي، ابهام در اهداف اجتماعي، سردرگمي اجتماعي و تعهدات اجتماعي را از بين مي برد؛ اين امر باعث تقويت وفاق اجتماعي بين نمازگزاران و همچنين



[ صفحه 157]



مشخص شدن جايگاه، ميزان و نوع حقوق نمازگزاران و افراد ديگر در نقش هاي اجتماعي مي شود، به اضافه تقويت تعهدات جمعي باعث شفافيت نقش هاي اجتماعي (شفاف شدن انتظارات و تعهدات براي كنشگران در بستر روابط اجتماعي) مي گردد؛ در نتيجه ارتباط و تفاهم بين نمازگزاران و به دنبال آن هماهنگي در روابط اجتماعي افزايش مي يابد؛ اين امر خود باعث جلوگيري از بروز زمينه فردگرايي خودخواهانه و خودسري فردي و عدم استفاده از زور، حيله، تزوير و ريا در بين نمازگزاران و همچنين باعث افزايش پيش بيني پذيري رفتارهاي اجتماعي شده؛ سپس ميزان تعميم پذيري اعتماد اجتماعي بين نمازگزاران افزايش مي يابد و به دنبال آن موجب عدم توجه به منافع فردي و مصالح عمومي مي شود؛ در نتيجه دامنه كنترل رسمي تقليل مي يابد كه اين خود باعث:

الف: پائين آمدن هزينه هاي اقتصادي جامعه - افزايش پس انداز - افزايش سرمايه گذاري - رشد اقتصادي مي شود.

ب: گسترش و افزايش نوآوري و خلاقيت - رشد علوم، فنون و تكنولوژي - رشد اقتصادي مي شود.

ج: محو زمينه هاي بروز مفاسد اجتماعي و اداري - تعهد شغلي و كاري و انضباط مالي - بالا رفتن اثربخشي و كارايي ميگردد.

د: افزايش قدرت انطباق جامعه اي و تقويت جامعه كل مي شود.


پاورقي

[1] رجوع كنيد به جامعه شناسي نظم، ص113.


بازگشت