نماز مانع تهاجم فرهنگي است


من نمي دانم كه بايد به چه چيز معتقد باشم ولي بايد به چيزي اعتقاد داشت و روح بشر با اعتقاد زنده است.

مادام دواستال.



[ صفحه 83]



يكي از راه ها و شايد مهمترين و بهترين راه تمايز دو جامعه از يكديگر فرهنگ آن جوامع است. كه از مجموعه هاي فرهنگي تشكيل شده است از جمله عبادت، ازدواج، خانواده و... هر كدام از اين مجموعه ها نيز از يك سري اجزاء و عناصر فرهنگي تشكيل مي شود و آن چيزي كه اين تفاوت فرهنگ ها را ايجاد مي كند همين اجزاء مي باشند. حال اگر اين عناصر از موارد فراگير و ثابت و با توان پاسخگويي بالا به نياز مردم تشكيل شده باشند، مطمئنا نسبت به فرهنگ هاي ديگر برتري و استحكام بيشتري خواهد داشت و در برخوردهاي فرهنگي، فرهنگ ديگر را تحت سيطره درآورده و به تدريج تغيير داده و حتي شايد به نابودي كشانده شود. و اين اجزاء يا عناصر اگر توسط انسانها وضع شود (فرهنگ سازان) ثابت نخواهد بود. يعني به تدريج و با توجه به نيازهاي شرايط و مقتضيات زمان و مكان تغيير كرده و خود را با وضع موجود هماهنگ و سازگار مي كنند. ولي اگر اين هنجارها (اجزاء و عناصر فرهنگي) از جانب قدرتي برتر يعني خداوند وضع شود، ثبات و دوام بيشتري خواهند داشت و حتي هميشگي و دائمي خواهند بود. از جمله اين هنجارها فطرت، غرايز و هنجارهايي چون عبادات و نماز و غيره مي باشند. دوام و ثبات اين هنجارها قدرت بيشتري به فرهنگ آن جامعه مي بخشند و در سابقه فرهنگي بين جوامع، جوامع دارنده اين نوع فرهنگ (فرهنگ مذهبي)



[ صفحه 84]



قدرت بيشتري دارند و نه تنها به عنوان فرهنگ قدرتمند بلكه در بيشتر موارد به عنوان مركز فرهنگي و جامعه اي كه فرهنگ ساز و صادر كننده فرهنگ است قرار مي گيرد. مثل جوامع اسلامي در صدر اسلام و يا جوامع اسلامي - ايراني در قرون 3 و 4 هجري. به ويژه در اين دوره كشور ما در تمام زمينه ها (مجموعه ها) فلسفه، علم، هنر درخشندگي بسيار پيدا كرده و دانشمندان بزرگي را پرورش داده، مراكز علمي بسيار بزرگي تأسيس شد. و در چنين جوامعي، فردي كه متولد شده و زندگي مي كند چون از ابتدا نوع تربيت او مذهبي و خدايي است تحت تأثير فرهنگ غير مذهبي قرار نمي گيرد و اعتقادات، باورها و ارزشهاي او به عنوان سدي در برابر فرهنگهاي بيگانه و تهاجمات آن قرار مي گيرد و بدين ترتيب مانع تهاجمات فرهنگي مي شود. ولي سست عنصري و بهره مند نبودن از هنجارهاي ثابت و فرهنگ پايدار هر لحظه در معرض لرزش و لغزش خواهد بود و مرتبا در معرض تهاجم فرهنگي بوده و چون ديوار ماسه اي كنار ساحل، قادر به دوام در برابر تهاجم امواج دريا نخواهد بود و به تعبير يكي از نظريه پردازان غربي؛ «چهره چنين انساني مثل تصوير ماسه اي روي ماسه هاي كنار ساحل است كه اولين موج موجب از بين رفتن آن مي شود».

فرد نمازگزار با گفتن «الله اكبر» برترين قدرت را به خدا داده و هر قدرت غير خدايي را نمي پذيرد. بنابراين ديگر قدرتهاي سرمايه اي، فرهنگي، نظامي، انواع مدپرستي، امواج ماهواره ها، اينترنت و غيره نمي توانند شكننده موج مذهبي او شود كه از آسمان ساطع گرديده. چنين فردي به اين امر معتقد خواهد بود كه فرهنگ مذهبي به عنوان



[ صفحه 85]



مركز فرهنگي است و ساير فرهنگها مي بايست از آن الگو بگيرند و عناصري را به عنوان مد به ساير فرهنگهاي دنيا بفرستند.


بازگشت