تعيين محدوده ي رفتاري مناسب با نوع هنجارهاي ديني


اگر به نهادهاي مختلف جامعه نگاه كنيم، نهاد دين به نسبت از ساير نهادها دوام و پايداري بيشتري دارد. شايد دلايل زيادي داشته باشد ولي دو مورد از مهمترين دلايل پايداري اين نهادها يكي خدايي بودن و آسماني بودن آنهاست كه از يكسري هنجارهاي ثابت و لايتغيري تشكيل



[ صفحه 22]



شده اند و دوم اينكه هنجارمند شدن، دروني شدن و جا افتادن و در عين حال فطري بودن اين نهادهاست. يعني به زبان ديگر هنجارهاي ديني خود جلوي ناهنجاري را گرفته در نتيجه دوام آن نهاد و جامعه را بيشتر مي كند. نهاد و جامعه اي سريعتر رو به سوي نابودي مي رود كه هنجارمند (قانونمند) نباشد. دين اسلام و در رأس آن عبادت و نماز به خوبي از عهده اين كار برآمده است. در دين مبين اسلام پنج نوع هنجار وجود دارد كه به ترتيب شدت و ضعف از اين قرار هستند!

1- واجب: شامل هنجارها و اموري است كه يك مسلمان مي بايست انجام دهد و مكلف است. مثل خود نماز خواندن و يا در نماز - حمد و سوره خواندن - وضو ساختن و...

2- مستحب: شامل هنجارهايي است كه اجبار در انجام آنها وجود ندارد ولي انجام دادن آنها از انجام ندادن آنها بهتر است و سودشان بيشتر. تكليفي در كار نيست و به توان و استطاعت و خواست فرد بستگي دارد. مثل تعقيبات نماز - يا قنوت در نماز.

3- مباح: شامل هنجارهايي است كه سود و زيانشان يكسان است و از جهت شرعي انجام دادن و ندادن آنها حكمي مشابه دارد. مثل پشت و يا روبروي به قبله ايستادن هنگام ساختن وضو.

4- مكروه: نقطه ي مقابل مستحب است. يعني بر عكس مستحب انجام ندادنشان بهتر است از انجام دادن آنها و ضررشان از سودشان بيشتر است. مثل بودن عكس در جلوي چشم نمازگزار.

5- حرام: شامل هنجارهايي است كه نمي بايست انجام شود و در انجام آنها منع وجود دارد. مثل خوردن و آشاميدن و حرف زدن در نماز كه



[ صفحه 23]



عامل ابطال نماز مي باشند.

مي توان اين هنجارهاي اسلامي را به شكلي بر روي منحني نرمال (طبيعي) پياده و يا تقسيم بندي نمود.

الف) هنجارهاي مثبت: 1- واجب 2- مستحب

ب) هنجارهاي منفي: 1- حرام 2- مكروه

ج) هنجار بي بار (ارزشي). مباح

اگر جامعه مذهبي باشد يعني در رأس نظام حكومتي و دولتي مذهبيون حاكم باشند مثل كشور ما، در آن صورت به راحتي مي توان هنجارهاي مدني، حقوقي، خانوادگي و... را تطبيق داد با هنجارهاي شرعي. به عنوان نمونه: رعايت قوانين راهنمايي و رانندگي واجب شرعي است، يا شركت در انتخابات يك تكليف شرعي است. يا ازدواج و طلاق و كفن و دفن و غيره را بر اساس شرع مقدس اسلام عمل كردن.

همانطوري كه در بسياري از كشورهاي دنيا قوانين مدني برگرفته از قوانين شرع آنهاست و در برخي ديگر نيز برگرفته از عرف و در جاهايي التقاطي از اين دو مي باشد. نماز با توجه به اين امر يك نظام است. (در اين



[ صفحه 24]



زمينه در بحثهاي آينده بحث خواهد شد.) و منظور از نظام بودن نماز در بعد ساختاري و سازماني آن است. يعني هنجارمند كردن نماز و مراسم آنها و معمولا فرد ارگان و سازماني مي تواند دم از قانون و هنجار بزند كه ابتدا خود هنجارمند باشد، نماز اينگونه است. وجود تشكيلاتي چون ستاد اقامه نماز مركزي و ستادهاي مناطق و ادارات، نمازهاي جمعه و جماعت و افراد دست اندر كار و تشكيلاتي كه در اين ارتباط هستند يا شغلهايي [1] كه در نتيجه نماز ايجاد مي شوند، (اعم از توليد و توزيع مهر و تسبيح، سجاده و قبله نما و ساخت زيلوي مساجد و معماري خاص مساجد و...) نمونه هايي از اينگونه هنجارمند شدنهاست.

ضمنا نماز جماعت در واقع يك سازمان اجتماعي است، نوعي حضور و غياب بي تشريفات است و بهترين راه شناسايي افراد مي باشد، بهترين و پاكترين و كم خرج ترين اجتماعات دنيا است و نوعي ديد و بازديد جسماني و آگاهي از مشكلات و نيازهاي يكديگر و زمينه ساز تعاون اجتماعي بين آحاد مسلمين است. [2] .


پاورقي

[1] اقتباس از كتاب طهارت روح (عبادت و نماز) در آثار شهيد مطهري ص 355، ستاد اقامه نماز.

[2] پرتوي از اسرار نماز، محسن قرائتي - ص 212، ستاد اقامه نماز.


بازگشت