نهاد دين جهت دهنده به ساير نهادهاست


چون جامعه (نظام اجتماعي) از مجموعه ي نهادها يا نظامهاي مختلف تشكيل شده است، نظامهايي چون ورزش، خانواده، اقتصاد، سياست، فرهنگ و غيره... در جوامع مذهبي، دين فقط يك نهاد يا نظام در كنار ساير نهادها و نظامها نيست بلكه سرلوحه ي آنهاست و نهادي است كه در رأس ساير نهادها و به عنوان هادي و جهت دهنده به ساير نهادها عمل مي كند. يعني وقتي جامعه ديني شد اقتصاد نيز ديني مي شود، سياست به همين ترتيب، ورزش و خانواده نيز به همين ترتيب، و سكان دار نهادهاي ديگر خواهد بود. و اگر آن جامعه روبه سوي افول گذاشت مطمئنا يا دين آن جامعه كارائي خود را از دست داده است و يا رهبران قادر نيستند كه دين را زنده و پويا كرده، به روز درآورند. و در نقطه ي مقابل اگر جامعه واقعا ديني باشد، فرد نمازگزاري كه در آن جامعه زندگي مي كند داراي اخلاق ديني، و تربيت ديني و همه چيز او ديني خواهد بود. به قول حضرت ابراهيم (ع) عبادت او حيات او، ممات او و همه چيز او براي رب العالمين خواهد بود.

بد نيست به عنوان حسن ختام، اين قسمت را با نقل قولي از شهيد دكتر بهشتي به پايان ببريم:

«نماز به آدمي نشاط معنوي خاصي مي دهد و از پژمردگي و افسردگي روح جلوگيري مي كند، نماز بهترين وظيفه شناسي است. عادت به نماز



[ صفحه 18]



مانعي در برابر بي بند و باري و سهل انگاري او نسبت به وظائف ديگر است و كمكي به پيشرفت او در زندگي است.» [1] .


پاورقي

[1] نماز چيست، دكتر بهشتي، ص 32 و 33، دفتر نشر فرهنگ اسلامي.


بازگشت