نماز باران


پرسش شماره 145) چرا در برخي سال ها با همه ي عزاداري ها و ناله ها و دعاها و نماز استسقا خواندن ها، خداوند متعال رحمت خود، يعني باران را از ما دريغ مي كند؟

نيامدن باران علل مختلفي دارد كه برخي از آن ها را بازگو مي كنيم:



[ صفحه 208]



1. گناه و اعمال بد انسان ها: متأسفانه در جامعه، گناه فراوان شده و اين در حالي است كه قرآن مي فرمايد: (و لو أن أهل القري آمنوا و اتقوا لفتحنا عليهم بركات من السمآء و الأرض)؛ [1] اگر مردمي كه در شهرها و آبادي ها زندگي مي كنند، ايمان و تقوا داشته باشند، درهاي بركات آسمان و زمين را به روي آن ها مي گشاييم. همچنين مي فرمايد: (و من يتق الله يجعل له مخرجا - و يرزقه من حيث لا يحتسب)؛ [2] كسي كه تقوا پيشه كند، خداوند گشايشي براي او قرار مي دهد و از آن جا كه گمان ندارد به او روزي مي بخشد و اگر نيامدن باران به خاطر گناهان باشد، مجازات الهي خواهد بود.

2. براي امتحان: (و لنبلونكم بشي ء من الخوف و الجوع و نقص من الأموال و الأنفس و الثمرات و بشر الصابرين)؛ [3] ما حتما شما را به ترس و گرسنگي و كم كردن از اموال و جان ها و ثمراتتان آزمايش مي كنيم و بشارت بر صابرين باد.

3. تقويت ايمان مردم مبني بر اين كه همه چيز به دست خدا است و او مالك مطلق است: (لله ملك السماوات و الأرض و ما فيهن)؛ [4] مالكيت آسمان ها و زمين و آنچه در آن ها قرار دارد براي خدا است.

4. براي مصلحت: (بيدك الخير انك علي كل شي ء قدير)؛ [5] كليد خوبي ها و نيكي ها به دست تو است و تو بر هر چيزي قادر و توانايي؛ پس نبايد با وجود تلاش، دعا، عزاداري و... مأيوس شد؛ زيرا يأس و نااميدي يكي از گناهان كبيره است.

5. تنبلي و سستي انسان ها: درست است كه در مواقع خاصي به درگاه الهي رو مي آوريم، اما كافي نيست. تضرع به درگاه الهي، وظيفه ي هميشگي ما است.



[ صفحه 209]



خداوند مي فرمايد: (يا أيها الناس أنتم الفقراء الي الله و الله هو الغني الحميد)؛ [6] اي مردم! همه ي شما گدايان و نيازمندان به سوي خداوند هستيد و خدا، غني و حميد است.

نماز استسقا يكي از دستورهاي ديني است كه هنگام خشك سالي و نيامدن باران، مي خوانند و اگر با يك بار خواندن، باران نيامد، خوب است تكرار شود. اين سنت در طول تاريخ اسلام اجرا شده و هم اكنون نيز در شهرهاي مختلف اجرا مي شود. گفتني است كه در بعضي جاها باران مي آيد و در بعضي جاها براي مصلحت هايي كه علت اصلي آن به خود ما برمي گردد، باران نمي آيد.

اگر چه مجموعه ي عوامل بارندگي و شرايط جوي در اين امر بي تأثير نيست، اما گاهي خداوند براي مجازات بندگان معاند و لجوج، در مقابل گناهاني كه انجام مي دهند، به آن ها نعمت مي بخشد و آن ها تصور مي كنند كه لطف الهي شامل حالشان شده؛ به همين جهت در غرور و غفلت فرومي روند؛ اما ناگهان، خداوند آن ها را از ناز و نعمت به كام عذاب و بلا مي فرستد: (سنستدرجهم من حيث لا يعلمون)؛ [7] ما آن ها را از آن جا كه نمي دانند، به تدريج [به سوي عذاب] پيش مي بريم [8] .

ناگفته نماند كه مشكلات، تنها به خشك سالي و امثال آن محدود نمي شود؛ بيماري جسمي و رواني، بي هويتي، درگيرهاي قومي و بسياري از مشكلات شناخته شده و ناشناخته ي ديگر، گاه دامن گير كفار و خارج شدگان از دين الهي مي شود.

خداوند، افراد گنه كار را در صورتي كه زياد به گناه آلوده نشده باشند، به وسيله ي زنگ هاي بيدار باش و عكس العمل هاي اعمالشان يا گاهي به وسيله ي مجازات هاي مناسب با اعمالي كه از آن ها سر زده، بيدار مي سازد و به راه حق بازمي گرداند؛ ولي كساني كه در گناه و عصيان غرق مي شوند و طغيان و نافرماني را به مرحله ي نهايي مي رسانند، خداوند آن ها را به حال خود وامي گذارد تا پشتشان از بار گناه سنگين شود



[ صفحه 210]



و مستحق حداكثر مجازات گردند. اين ها كساني هستند كه لياقت و شايستگي هدايت الهي را كاملا از دست داده اند [9] .

افزون بر آن، اگر بنا باشد خداوند هر كافر يا گناه كاري را در دنيا مجازات كند، اختيار از انسان ها سلب خواهد شد و از روي اجبار و اكراه ايمان خواهند آورد، در حالي كه ايمان و ترك گناه اضطراري و اجباري، فايده ندارد و كمال به شمار نمي رود؛ آنچه كمال و مطلوب آدمي به شمار مي رود، ايمان و ترك گناه اختياري است، نه اجباري و اضطراري.



[ صفحه 213]




پاورقي

[1] همان، آيه 96.

[2] سوره طلاق، آيه 2 - 3.

[3] سوره بقره، آيه 155.

[4] سوره مائده، آيه 120.

[5] سوره آل عمران، آيه 26.

[6] سوره فاطر، آيه 15.

[7] سوره قلم، آيه 44.

[8] تفسير نمونه، ج 24، ص 416.

[9] سوره آل عمران، آيه 178؛ سوره انعام، آيه 44؛ سوره اعراف، آيه 182- 183.


بازگشت