تفاوت وضوي شيعه و اهل سنت


پرسش شماره 56) آيا در كتاب هاي اهل سنت مانند صحاح سته (كتاب هاي شش گانه ي اهل سنت)، رواياتي وجود دارد كه نشان دهد پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله دقيقاً مانند ما پيروان اهل بيت عليهم السلام وضو مي گرفته و نماز مي خوانده است؟ تفاوت در نمازهاي اهل تشيع و تسنن از چه زماني و به چه دليلي آغاز شد؟

شكي نيست كه مسلمانان در صدر اسلام همانند پيامبر وضو مي گرفتند و نماز مي خواندند و اختلافي بين آنان نبود. از برخي روايات استفاده مي شود كه اختلاف در وضو از زمان عثمان (خليفه سوم) و به وسيله ي او به وجود آمد؛ چنان كه نقل شده است: عثمان عده اي از اصحاب را جمع كرد و همانند اهل سنت وضو گرفت؛ يعني به جاي مسح، پاهايش را شست و گفت: ديدم كه پيامبر صلي الله عليه و آله اين گونه وضو گرفت، پس از آن عده اي از اصحاب مانند: طلحة بن عبدالله، عبدالله بن مسعود، محمد بن ابي بكر و... به او اعتراض كردند و به او نسبت بدعت دادند؛ اما نتيجه اي نبخشيد و همين طور بدعت هاي ديگر را به وجود آوردند. [1] .

روايات مختلفي در اين باره از پيامبر صلي الله عليه و آله نقل شده است. از روايات اهل سنت چنين برمي آيد كه پيامبر صلي الله عليه و آله مثل آنان وضو مي گرفته و نماز مي خوانده است؛ چنان كه نقل مي كرده اند كه پيامبر صلي الله عليه و آله هنگام نماز دست راست را روي دست چپ قرار مي داده و بعد از سوره ي حمد، آمين مي گفته است؛ [2] ولي روايات شيعه نشان مي دهد كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مثل شيعه وضو مي گرفته و نماز مي خوانده است. قرآن كريم درباره ي وضو مي فرمايد: (يا أيها الذين آمنوا اذا قمتم الي الصلاة فاغسلوا وجوهكم و أيديكم الي المرافق و أمسحوا برئوسكم و أرجلكم الي الكعبين)؛ [3] اي كساني كه ايمان آورده ايد! براي بر پا داشتن نماز، صورت و دست هايتان را تا آرنج بشوييد، سپس سر و پاهايتان را تا مفصل [يا برآمدگي پشت پا] مسح كنيد.



[ صفحه 106]



اين آيه بر واجب بودن كارهايي در وضو دلالت دارد:

1. شستن صورت: محدوده و مقدار شستن صورت در اين آيه توضيح داده نشده؛ ولي طبق روايات معتبر، حد آن از طرف طول، از رستنگاه مو تا چانه و از طرف عرض، آنچه ميان انگشت وسط و ابهام (انگشت شصت) است [4] .

2. شستن دو دست: طبق آيه (الي المرافق) دست ها بايد تا آرنج شسته شود و شستن طبيعي از بالا به پايين است و روايات وارد شده از اهل بيت عليهم السلام نيز شستن آرنج به طرف سر انگشتان را بيان مي كند [5] .

3. مسح سر: (و امسحوا برئوسكم)، طبق بيان صريح برخي روايات و تصريح بعضي از اهل لغت، حرف «ب» به معناي تبعيض است؛ يعني قسمتي از سر را مسح كنيد كه محل آن در روايات، يك چهارم جلوي سر معين شده است [6] .

4. مسح دو پا: (و امسحوا برئوسكم و أرجلكم الي الكعبين)، قرار گرفتن «ارجلكم» در كنار «رئوسكم» گواه اين مطلب است كه پاها نيز بايد مسح شود [7] .

«كعب» هم به معناي برآمدگي پشت پا و هم به معناي غوزك مفصل است؛ يعني نقطه اي كه استخوان ساق با استخوان كف پا مربوط مي شود [8] و در اين آيه به معناي نخست است و گواه آن، كلمه ي «الكعبين» است كه به صورت تثنيه آمده است نه جمع. بنابراين، روشن است كه وضو گرفتن و نماز خواندن رسول اكرم صلي الله عليه و آله مانند همين وضويي بوده كه شيعيان مي گيرند؛ زيرا بعد از رسول اكرم صلي الله عليه و آله امامان معصوم عليهم السلام نيز همچون جدشان، وضو مي گرفتند و نماز مي خواندند. در روايتي از زراره و بكير نقل شده است كه از امام باقر عليه السلام درباره ي وضوي رسول اكرم صلي الله عليه و آله پرسيدند. حضرت فرمان



[ صفحه 107]



داد ظرف آبي آوردند، ايشان دست راست خود را در آب فرو برد، مشتي از آن آب برگرفت و بر صورت خود ريخت و صورت خود را با آن شست، سپس دست چپ خود را در آب فرو برد و مشتي از آن برگرفت و روي ساعد خود (از مرفق به پايين) ريخت و دست راست خود را با آن شست؛ ولي همواره دست را از بالا به پايين كشيد و هيچ گاه از پايين به طرف مرفق نكشيد، نه در دست راست و نه در دست چپ، سپس با كف دست راست خود جلوي سر و روي پا را مسح كرد و آن گاه با دست چپ همان كرد كه دست راست كرد [9] .

اهل تسنن، اين گونه وضو گرفتن را خلاف آيه يا باطل ندانسته اند؛ چنان كه فخر رازي، از دانشمندان اهل تسنن، در ذيل آيه ي ششم مائده و در مسئله ي سي و سوم مي نويسد: فقها، عموماً شستن از آرنج به طرف سر انگشتان را مخل به صحت وضو نمي دانند؛ ولي آن را مخالف سنت برمي شمارند.


پاورقي

[1] ر.ك: وضوء النبي، ص 85 - 88؛ اضواء علي عقائد الشيعة الامامية، ص 491 - 492.

[2] ر.ك: الامام الصادق و المذاهب الاربعة، ج 3، ص 181-364؛ الاعتصام بالكتاب و السنة؛ المحلي بالاثار، ج 3.

[3] سوره مائده، آيه 6.

[4] وسائل الشيعة، ج 1، ص 403.

[5] همان، ص 405، باب 19(من ابواب الوضوء).

[6] تفسير نمونه، ج 4، ص 286.

[7] همان.

[8] قاموس قرآن، ج 6، ص 118-117.

[9] فروع كافي، ج 3، ص 25-26، ح 4، براي مطالعه بيشتر ر.ك: وسائل الشيعة.


بازگشت