كمك خواهي از نماز


پرسش شماره 24) تفسير آيه ي شريف: (و استعينوا بالصبر و الصلاة)؛ [1] از صبر و نماز استعانت بجوييد، را بيان كنيد.

الف - اين آيه ي شريف به دو ركن اساسي اشاره نموده و استقامت كردن در برابر مشكلات و ارتباط برقرار كردن با خداوند متعال به وسيله ي نماز را تنها راه پيروزي



[ صفحه 59]



بر مشكلات مي داند؛ چون«صبر» هر بلا و حادثه ي بزرگي را كوچك و ناچيز مي كند و «نماز» روي آوردن و پناه بردن به خدا است و باعث مي شود روح ايمان زنده شود و به آدمي مي فهماند به ريسماني چنگ زده است كه پاره شدني نيست. كساني كه از اين دو ركن بهره مند هستند، مي توانند با توجه به آثار و فوايدي كه اين دو ركن در بر دارند، خود را براي عمل به آن آماده سازند؛ زيرا «نماز» نوعي سپاس گزاري است كه مي توان با آن، وظيفه ي بندگي را در برابر خوبي هاي خداوند انجام داد و به تكامل روحي رسيد و از قدرت نامتناهي خداوند ياري طلبيد. نماز، مهار كننده ي غرايز سركش و روح طغيان در آدمي است و فرد را به مبدأ لايزال الهي پيوند مي دهد.

صبر، امري اكتسابي است و انسان مي تواند آن را به دست آورد. براي اين منظور، فرد مي تواند با تمرين و ممارست، خود را در برابر مشكلات و رنج ها بيازمايد و صبر پيشه كند. «صبر» زمينه ي ايستادن و مقاومت در مقابل گناهان و مصيبت ها را در نفس انسان فراهم مي كند. بنابراين، انسان با انجام دادن اين دو ركن به رستگاري و پيروزي قطعي مي رسد.

ب -كلمه ي «استعانت»؛ يعني كمك خواهي مربوط به زماني است كه نيروي انسان به تنهايي نمي تواند حادثه اي را كه پيش آمده، طبق مصلحت خود برطرف كند، در حالي كه اگر مي فرمود: «صبر كنيد» و «نماز بخوانيد» اين معنا را به مخاطب نمي فهماند.

ج - «خشوع» يكي از صفات برجسته ي «مؤمنان» و «متقين» است و اين يك حالت تواضع و ادب جسمي و روحي است كه در برابر شخص بزرگ يا حقيقت مهمي در قلب انسان به وجود مي آيد و آثارش در بدن ظاهر مي شود. با وجود اين امر، نماز از حالت الفاظ و حركات بي روح و بي معنا، خسته كننده و سنگين خارج مي شود. [2] .



[ صفحه 60]



خشوع كنندگان، آنچنان كه قرآن بيان مي كند، [3] كساني هستند كه قيامت را باور دارند و مي دانند كه بازگشت آنان به سوي خدا است و همين قيامت باوري است كه موجب خشيت و تواضع قلبي گشته، امكان استعانت از نماز و صبر را فراهم مي كند.



[ صفحه 61]




پاورقي

[1] سوره بقره، آيه 45.

[2] ر. ك: تفسير نمونه، ج 1، ص 218، ج 14، ص 194؛ الميزان، ج 1، ص 152؛ پرسش ها و پاسخ هاي مذهبي، ج 3، ص 41؛ اخلاق در قرآن، ج 1، ص 412.

[3] سوره بقره، آيه 45 و 46.


بازگشت