بسم الله الرحمن الرحيم

خداوند ما را از سلطه ي دشمنان و امريكا نجات داد؛ از آن مهمتر استقلال به ما داد، عزت به ما بخشيد و حيات مادي و معنوي ما را هر دو تثبيت كرد و آن كسي كه رهبر اين انقلاب بود، هرچه گفت به بركت آن بود كه در محراب عبادت بزرگ شده بود و مناجاتهاي نيمه شبش هميشه جانبداري كارش بود.

استمدادهايي كه از خدا مي كرد، دلش را گرم مي كرد كه از كسي نترسد و به آينده ي خود اميدوار باشد. علي رغم همه ي مشكلات، تزلزل در قلب پاكش راه نداشت. امام هم مرد سياست بود و هم عرفان، هم در جبهه درون پيروز و هم در بيرون. او با ايمان و عرفان و معنويت خويش از موانع گذشت و در دشوارترين لحظه ها گره گشايي كرد.

پس از پيروزي انقلاب اسلامي، متاسفانه گاه ما با غلبه ي جنبه هاي سياسي از ابعاد معنوي غافل شديم. بعضي وقتها محتواي برنامه ها اصلاً جنبه ي معنوي نداشت و سراپا جنبه ي سياسي داشت؛ اسلامي بود ولي غافل از اينكه سياست اسلامي نبايد از معنويت جدا باشد و اگر جدا شد آن سياست اسلامي نيست.



[ صفحه 30]



حتي در نمازهاي جمعه كه بيشتر جنبه معنوي دارد در عين اينكه عبادتي است سياسي و الهي، اما گاهي جنبه سياسي بر جنبه ي الهي غلبه مي كرد يا جنبه هاي الهي اصلاً ضعيف مي شد. وقتي كه قضيه از اين قرار باشد طبيعي است جاهاي ديگر چه حالتي خواهد داشت. قشرهاي مختلفي كه بايد اعم اهداف خودشان را تحكيم دين و ابعاد معنوي - عقيدتي مردم قرار دهند از اين غفلت كردند و به همه چيز پرداختند جز به اين يا به اين كمتر از هر چيز پرداختند. اين ضعف بزرگي بود كه ما بايد به آن اعتراف كنيم. يعني نظامي كه براساس توحيد پايه گذاري شده اگر آمارهاي تكان دهنده اي در آن بدست آمد كه جوانها و بچه هاي با استعدادي كه بايد بازوان انقلاب و سربازان اسلام باشند به نماز پشت كرده اند و آمار «نمازنخوانها» بالاست، علامت فراموش كردن خدا و از ياد بردن اساس و مبناست.

چكار مي خواهيم بكنيم؟ كجا بوديم به كجا رسيديم و به كجا مي خواهيم برويم؟ و اين عباراتي كه درباره ي فراموش كردن خدا وارد شده ما دچارش مي شويم (نسوا الله فانسيهم انفسهم). خدا را فراموش كردند خدا هم فراموششان كرد؛ ديگر به دادشان نرسيد؛ ديگر الامان هايشان، الغوث هايشان و دعاهايشان به ثمر نرسيد (ولاتكونوا كالذين نسوا الله فانسيهم انفسهم) مثل آنهايي نباشيد كه خدا را فراموش كردند خدا هم وسيله اي فراهم كرد كه خودشان هم از ياد خودشان رفتند. به ماوراي وجود خودشان و خارج از اصالت وجود خودشان پرداختند.

اين آيات ما را متنبه مي كند، اگر اينگونه شود ما ديگر نمي توانيم بگوئيم كه يك نماز اسلامي داريم يا مجلس و شوراي نگهبان و نهادهايي اسلامي داريم. به كارهاي ديگري كه صورت مي گيرد، كارهاي خدماتي، نظامي، بهداشتي و امثال اينها به هيچ چيزي نمي توانيم اميدوار باشيم. بايد بدانيم كه در چنگال نظام خونخوار استكباري و صحنه ي سياست، مانند گنجشكي هستيم كه اگر اتصالمان به خدا قطع شد خيلي راحت ما را شكار مي كنند. شما مي دانيد كه الان قدرتها دارند راجع به آينده ي دنيا نقشه مي كشند، همه را به هرگونه كه بتوانند ببلعند و در اين پهنه ي وسيع، طبيعي است كه اگر ارتباط ما با خدا قطع شود ما نيز كشوري كوچك در كنار ساير كشورهايي كه در آستانه حملات وحشيانه و هجومهاي ددمنشانه امريكاييها هستند قرار خواهيم گرفت.



[ صفحه 31]