موانع نماز شب


نماز شب يكي از عبادات مهم است كه هر كس توفيق انجام را پيدا نمي كند. اگر چه تمام عبادات اينگونه اند كه بندگان خدا به حسب لياقت خود توفيق عبادت دارند و ليكن نماز شب يك خصوصيت منحصر به فردي دارد كه فقط كساني مي توانند آن را انجام دهند كه صاحب معنويت و معرفت باشند؛ و الا توفيق مستمر پيدا نمي كنند و يا پس از مدتي خسته و رنجور از عبادت آن را ترك مي كنند.

توان ترك لذت خواب و قيام براي نماز شب، به توفيق الهي نياز دارد و توفيق الهي شامل كسي مي شود كه لياقت آن را داشته باشد. اين لياقت وقتي حاصل مي شود كه انسان گناهان را ترك كند و از معصيت خودداري نمايد و از طرف ديگر به تهذيب و تزكيه نفس بپردازد. چرا كه گناه و معصيت، روح انسان را كدر مي كند و آلودگي نفس نيز موجب سنگيني انسان مي شود. و اين باعث محروميت انسان از نماز شب مي گردد. بنابراين هر كس كه نمي تواند توفيق نماز شب را پيدا كند، بايد در اعمال روز خود تجديد نظر نمايد. ممكن است كسي چند روزي به نماز شب قيام كند اما به خاطر ارتكاب گناه قولي يا عملي از آن محروم شود.

مردي به امام صادق عليه السلام عرض كرد: من هر چه مي كوشم نمي توانم براي نماز شب بيدار شوم. امام عليه السلام فرمود: در روز معصيت خدا نكن. يعني معصيت خدا باعث مي شود كه انسان از نماز شب محروم شود.

و مردي خدمت اميرالمؤمنين عليه السلام آمد و عرض كرد: يا اميرالمؤمنين من از نماز شب محروم شده ام! امام عليه السلام فرمود: شما مردي هستيد كه گناهانت شما را مقيد كرده و به زنجير كشيده است. همچنين از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه فرمودند: همانا مردم دروغ مي گويند و به خاطر همين دروغ، از نماز شب محروم مي شوند و هنگامي كه از نماز شب محروم شدند از رزق نيز محروم مي شوند. [1] .



[ صفحه 259]



اگر انسان بخواهد خداوند توفيق خواندن نماز شب را به او بدهد بايد خودش مقدمات آن را فراهم كند و آن مقدمات هم اين است كه در روز تقوي را پيشه كند و از گناهان دوري نمايد تا دلش از آلودگي ها پاك شود و در تاريكي شب غفلت او را فرانگيرد و نورانيت دل و لذت عبادت را با لذت استراحت عوض ننمايد. زمزمه شبانه، و راز و نياز عاشقانه، دل پاك مي خواهد تا بتواند لذت صحبت با دلدار خود را ادراك نمايد. انسان گنهكار بيمار است، همانطوري كه انسان بيمار لذت غذاها را احساس نمي كند، فرد گنهكار نيز لذت عبادت و حلاوت نماز شب را نمي چشد.


پاورقي

[1] مستدرك الوسائل، ج 6، ص 331.


بازگشت