فلسفه نماز جماعت


همانطوري كه قبلا گفتيم، تمام احكام شرعي مبتني بر مصالح و مفاسد است يعني خداوند متعال براساس مصالح و مفاسد موجود در افعال، آنها را واجب يا مستحب، حرام يا مكروه قرار داده است و نماز جماعت كه اين قدر بر آن تأكيد شده است و فضيلت آنچناني براي آن ذكر شده است كه ذكر همه آنها ميسور نيست فلذا به بخشي از آن اشاره مي كنيم. مصالح زيادي در نماز جماعت، نهفته است كه بر تعدادي از آنها اشاره شد، و در اينجا نيز چند روايت كه از فلسفه نماز جماعت سخن گفته است، ذكر مي كنيم:

1- ابن أبي يعفور عن أبي عبدالله عليه السلام قال: انما جعل الجماعه و الاجتماع الي الصلاة لكي يعرف من يصلي ممن لا يصلي و من يحفظ مواقيت الصلاة ممن يضيع و لولا ذلك لم يمكن أحدا أن يشهد علي أحد بصلاح لأن من لم يصل في جماعه فلا صلاة له بين المسلمين لأن رسول الله (صلي الله عليه وآله وسلم) قال لا صلاة لمن لم يصل في المسجد مع المسلمين الا من عله [1] ابن ابي يعفور از امام صادق عليه السلام نقل



[ صفحه 185]



مي كند كه فرمود: «نماز جماعت قرار داده شده است كه تا نمازگزار و بي نماز از هم شناخته شود و كسي كه اوقات نماز را حفظ مي كند، از كسي كه آن را ضايع مي كند معلوم شود. اگر نماز جماعت نبود شهادت بر صالح بودن كسي ممكن نبود، چون كسي كه با جماعت نماز نمي خواند بين مسلمين نمازي ندارد. چون پيامبر اسلام فرمود: كسي كه بدون علت با مسلمين در مسجد نماز نمي خواند نماز ندارد».

2- قال ابوعبدالله عليه السلام: «انما جعل الجماعه و الاجتماع الي الصلاة لكي يعرف من يصلي ممن لا يصلي و من يحفظ مواقيت الصلاة ممن يضيع و لولا ذلك لم يمكن أحد أن يشهد علي آخر بصلاح لأن من لا يصلي لا صلاح له بين المسلمين فان رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم هم بأن يحرق قوما في منازلهم لتركهم الحضور لجماعه المسلمين و قد كان فيهم من يصلي في بيته فلم يقبل منه ذلك و كيف يقبل شهادة أو عداله بين المسلمين ممن جري الحكم من الله عزوجل و من رسوله فيه الحرق في جوف بيته بالنار و قد كان يقول لا صلاة لمن لا يصلي في المسجد مع المسلمين الا من عله» [2] امام صادق عليه السلام مي فرمايد: «نماز جماعت قرار داده شده است تا نمازگزار از بي نماز و كسي كه اوقات نماز را حفظ نمي كند از كسي كه حفظ مي كند، شناخته شود. اگر نماز جماعت نبود شهادت بر صالح بودن كسي ممكن نبود، چون كسي كه نماز نمي خواند، بين مسلمين صلاحي ندارد و فرد صالح محسوب نمي شود. همانا رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم تصميم گرفت خانه كساني را كه در نماز جماعت مسلمين شركت نمي كنند بسوزاند در حالي كه تعدادي از آنها در خانه هايشان نماز مي خواندند ولي پيامبر، آن نماز را از آنها نپذيرفت. پس چگونه شهادت و يا عدالت كسي كه خداوند و رسول صلي الله عليه و آله و سلم خدا



[ صفحه 186]



در روز روشن حكم سوزاندن خانه آنها را صادر مي كنند، در بين مسلمين قبول مي شود. به تحقيق رسول خدا مكررا مي فرمود: «كسي كه بدون علت با مسلمين در مسجد نماز مي خواند نماز ندارد»

3- «عن الفضل بن شاذان عن الرضا عليه السلام قال: انما جعلت الجماعه ليلا يكون الاخلاص و التوحيد و الاسلام و العبادة لله الا ظاهرا مكشوفا مشهورا لأن في اظهاره حجه علي أهل الشرق و الغرب لله وحده و ليكون المنافق و المستخف مؤديا لما أقر به يظهر الاسلام و المراقبه و ليكون شهادات الناس بالاسلام بعضهم لبعض جايزة ممكنه مع ما فيه من المساعدة علي البر و التقوي و الزجر عن كثير من معاصي لله عزوجل» [3] «فضل بن شاذان از امام رضا عليه السلام نقل مي كند كه آن حضرت فرمود: «نماز جماعت فقط براي آن قرار داده شده است كه اخلاص، توحيد، اسلام و عبادت براي خدا ظاهر، آشكار و مشهور گردد، چون اظهار آنها حجتي از خدا به اهل شرق و غرب است، و ديگر اينكه منافقين و سبك شمارندگان نماز، به آنچه از اسلام و مراقبت به اعمال اقرار كرده اند، عمل كنند و سوم اينكه شهادت بعضي از مسلمين بر اسلام بعضي ديگر ممكن شود، مضافا بر مساعدتي كه براي بر و نيكوكاري و تقوا و منع از اكثر معاصي و گناهان در نماز جماعت وجود دارد».

از رواياتي كه گذشت، استفاده مي شود، فلسفه نماز جماعت موارد زير است، اگر چه ممكن است علتهاي ديگري هم باشد ولي در روايات مورد تعرض قرار نگيرد و يا ما پيدا نكرده باشيم:

1- شناخته شدن نمازگزار از بي نماز



[ صفحه 187]



2- شناخته شدن كسي كه نماز را در اول وقت مي خواند و كسي كه وقت نماز را رعايت نمي كند.

3- مسلمانان همديگر را بشناسند و به صلاح همديگر شهادت دهند.

4- ظاهر شدن اسلام و قدرت اسلامي.

5- اجبار منافق و سبك شمارندگان نماز به اداي آنچه كه اقرار كرده اند.

6- مساعدت براي انجام كارهاي نيك.

7- منع از گناه و معصيت خدا.


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 85، ص 11.

[2] من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 38.

[3] وسايل الشيعه، ج 8، ص 287.


بازگشت