انس با خدا


انسان اگر بخواهد در نماز حضور قلب داشته باشد بايد با خدا انس پيدا كند. و اين انس با خدا نيز فقط در حال نماز و در مدت كوتاه پيدا نمي شود بلكه انسان بايد تمام مدت شب و روز به ياد خدا باشد و در درون خود با خدا ارتباط پيدا كند و او را فراموش نكند تا اين ارتباط در نماز به حد اعلاي خود برسد. انسان اين خصلت را دارد كه از صحبت كردن با دوست خود لذت مي برد و علاقه اي به ارتباط با بيگانگان ندارد. با هر كس كه بيشتر دوست باشد از صحبت كردن با او بيشتر لذت مي برد ولي اگر با كسي بيگانه باشد و او را نشناسد علاقه اي به او ندارد بلكه ممكن است هيچ ارتباطي با او پيدا نكند يا اينكه از ارتباط با او لذت نبرد مگر آنقدر با او ارتباط پيدا كند تا با او مأنوس شود آنگاه از اين ارتباط لذت خواهد برد. كسي كه در نماز احساس خستگي و كسالت مي كند و از نماز خواندن لذت نمي برد و فقط براي اداي تكليف نماز مي خواند، علتش اين است كه با خدا انس پيدا نكرده است و الا اگر با خدا انس داشت شيفته او مي شد و از سخن گفتن با او نه تنها لذت مي برد بلكه هيچ وقت احساس خستگي نمي كرد همان طوري كه پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم مي فرمود: من از خواندن نماز سير نمي شوم. انسان مأنوس با خدا، در هر فرصتي كه پيدا كند فقط از راز و نياز با خدا لذت مي برد و براي راز و نياز به دنبال خلوت و دوري از مردم مي رود و در دل شبها با معشوق خود



[ صفحه 167]



خلوت مي كند و شب را در اوج لذت به پايان مي برد. خداوند متعال به حضرت موسي عليه السلام فرمود: «يا ابن عمران كذب من زعم انه يحبني فاذا جنه الليل نام عني اليس كل محب يحب خلوه حبيبه» [1] «اي پسر عمران دروغ مي گويد آن كسي كه گمان دارد مرا دوست دارد در حالي كه هنگام تاريكي شب مي خوابد، آيا عاشق خلوت با معشوق خود را دوست ندارد».

در خبر است كه حضرت داود عليه السلام عرض كرد: پروردگارا: كدام كس را در خانه خود جاي مي دهي و نماز چه كسي را قبول مي كني؟ فرمود: كسي را در خانه خود سكونت و جاي مي دهم و نماز او را قبول مي كنم كه از براي عظمت من فروتني كند و روز خود را با ياد من شام كند و نفس هاي خود را از خواهش هاي آن بازدارد و به خاطر من گرسنه را سير نمايد و غريبي را جاي دهد و بر او ترحم كند، پس نور چنين شخصي مانند خورشيد تابان در آسمان مي درخشد، چون مرا صدا زند و بخواند به او لبيك مي گويم و چون از من سؤال نمايد عطا مي كنم. مثل او در ميان مردم مانند باغ زيبايي است در بهشت كه هرگز نهرهاي او خشك نمي گردد و ميوه هاي او نمي پوسد [2] .


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 84، ص 139.

[2] معراج السعاده، ص 639.


بازگشت