چرا تارك الصلاه كافر است؟


مسعده بن صديقه مي گويد، از امام صادق عليه السلام سؤال كردم چرا زاني را كافر



[ صفحه 128]



نمي نامند ولي تارك الصلاه را كافر مي نامند؟ «لان الزاني و ما اشبهه انما يفعل ذلك لمكان الشهوه لانها تغلبه و تارك الصلاه و لا يتركها الا استخفافا بها و ذلك لانك لا تجد الزاني يأتي المرأه الا و هو مستلذ لا تيانه اياها قاصدا اليها و كل من ترك الصلاه قاصدا لتركها فليس يكون قصده لتركها اللذه فاذا نفيت اللذه وقع الاستخفاف و اذا وقت الاستخفاف وقع الكفر» [1] .

يعني «همانا زناكار و مانند آن، آن عمل را به خاطر شهوتي كه بر او غلبه كرده انجام مي دهد ولي تارك الصلاه نماز را ترك نمي كند مگر به خاطر سبك شمردن آن. چون زناكار وقتي به طرف زنان مي رود از آن لذت مي برد ولي كسي كه ترك نماز را قصد مي كند هيچ لذتي نمي برد. وقتي لذتي نداشت ترك آن از جهت سبك شمردن آن خواهد بود وقتي سبك شمرده شد در كفر واقع مي شود» پس تارك الصلاه از اين جهت كه واجب را ترك كرده است كافر نمي شود و نماز از اين جهت در حكم ساير واجبات است بلكه از اين جهت كه بدون عذر نماز را سبك شمرده و به دستور الهي بي اعتنايي كرده است كه كافر مي شود. البته اين روشن است كه كفر به دستور خدا غير از انكار خداي متعال است. به عبارت ديگر ترك تمام واجبات يا ارتكاب تمام محرمات براساس يك داعي و غرض صورت مي گيرد. گاهي نفس انسان به خاطر رسيدن به لذتي انسان را به ارتكاب گناه و يا جهت جلب منفعت به ترك واجبي وامي دارد، در چنين مواردي انسان گرفتار گناه شده است، ولي گاهي هيچ تلذذي و يا منفعتي در كار نيست و انسان فقط به خاطر بي اعتنايي به دستور خدا واجبي را ترك مي كند و يا حرامي را انجام مي دهد. در چنين مواردي ممكن است انسان گرفتار كفر شود.



[ صفحه 129]




پاورقي

[1] من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 206.


بازگشت