مقدمه


بسم الله الرحمن الرحيم

انسان موجود مركب از جسم و روح است كه جسمش خاكي و روحش آسماني است. بعد از حيات دنيوي، خاكي به خاك، و آسماني به آسمان خواهد پيوست. اين دو بعد انسان در نشيت دنيوي مانند دو بال پرنده در صعود و نزول اين طاير قدسي نقش اول را دارند. يعني انسان با استفاده ابزاري از جسم به تربيت و تقويت روح مي پردازد و در مسير كمال صعود مي نمايد و كمالات را يكي پس از ديگري بدست مي آورد. و ديگر اينكه هر دو بعد انسان هم آفت و موانعي دارند و هم نياز و امكاناتي براي پرواز مي خواهند. پس بايد هم به جسم توجه كند و هم به روح نظر داشته باشد و يكي را فداي ديگري نكند. هم آفاتها و موانع جسم و روح را شناخت و هم نيازهاي آن دو را كشف كرد. جسم انسان، امراضي دارد كه پزشكان پس از شناخت آنها با تجويز داروهاي مناسب آن را معالجه مي كنند و نيازهايي به غذا و نظافت و لباس دارد كه خود انسان درصدد تأمين آن برمي آيد. همچنين روح انسان آفاتها و بيماريهايي دارد كه علماي اخلاق در شناخت و درمان آن مي كوشند و هم نيازهايي دارد كه شرع مقدس در قالب دستورات تكليفي و اخلاقي آنها را بيان مي كنند.

يكي از نيازهاي مهم و اساسي روحي انسان ارتباط با خداست. چرا كه انسان موجود كمال خواه است كه تا بي نهايت طالب كمال مي باشد، و همين كمال خواهي كه در عمق وجودش نهاده شده است او را به اضطراب و تكاپو و تلاش



[ صفحه 6]



واداشته است. خداي عالم كه خود كمال مطلق است، حب كمال را در دل انسان نهاده و او را ناخود آگاه عاشق و شيفته خود كرده است. (يا أيها الانسان انك كادح الي ربك كدحا فملاقيه) [1] همين شيفتگي بخدا، انسان را به خود جذب مي كند و اموراتي وجود دارد كه اين جذبه را اصلاح و تقويت نموده جهت مي دهد، سراب را از آب و راه را از چاه متمايز مي سازد.

اگر مي بينيم انسانهايي در جمع آوري دنيا خسته نمي شوند و ديوانه وار به مظاهر دنيا چسبيده اند يا نفسهاي خود را خداي خود كرده اند، ناشي از همين كمال خواهي انسان است ولي آنها ره گم كرده و به تذكرات ديني توجه نكرده اند، و اينها تا ابد سير نخواهند شد و اگر زمين و آسمان هفتگانه را نيز تصرف كنند آرام نمي گيرند چون آنها چيزي را مي طلبند و دنبال كمالي هستند كه در چنين مسيري پيدا نمي شود، آنها بايد راه و چگونه رفتن آن را از دين بياموزند تا در صراط مستقيم قرار گرفته و بخدا برسند آنوقت آرامش پيدا مي كنند. (الا بذكر الله تطمئن القلوب) [2] .

اين انسان كه شيفته و دلباخته خدا است و درصدد ارتباط با خداست با انحراف به چپ و راست گاهي نفس خود را معبود مي داند و گاهي دنيا و مظاهر آنرا كمال مطلوب تصور مي كند، بهترين چاره و قويترين راه نجات از تحير و ارتباط با خداست و قويترين ارتباط با خدا نماز است. يعني نماز ارتباط و اتصال دهنده اين عاشق به معشوق است، نماز بهترين ذكر خداست. (أقم الصلاة لذكري) [3] از اينجا روشن مي شود كه ضروري ترين نياز روح كمال خواه انسان، نماز است،



[ صفحه 7]



چرا كه نماز او را از اسارت دنيا و گمراهي در كوچه هاي تنگ و تاريك آن نجات مي دهد و به معبود و محبوب خود پيوند مي دهد. نماز اظهار نياز عبد به معبود است. نماز زمزمه عارفانه و عاشقانه مردان و زنان الهي است كه آنان را از ماسوي الله غافل و به خدا مي رساند. نماز آن رحمت الهي است كه اگر درست انجام گيرد انسان را از سقوط در دامن گناه و معصيت نگه مي دارد و بلكه گناهان او را مي ريزد و مانند نهر جاري الهي است كه از جلوي در امت پيامبر اسلام مي گذرد و هر كس، خود را پنج نوبت در آن بشويد پاك و مطهر مي شود و گناه و آلودگي هاي روحي در آن نمي ماند.

نماز آن خيمه گاه نور است كه وقتي مؤمن به آن وارد مي شود و به اقامه نماز مي پردازد نور و رحمت الهي از آسمان تا زمين او را فرامي گيرد. ملائكه به تحسين و تشويق آن مي پردازند و شيطان به ديده حسرت به او مي نگرد و آن گاه فرياد فرشتگان بلند مي شود كه اگر اين نمازگزار بداند چه موهبتي او را فراگرفته است هرگز نماز را تمام نمي كند.

نماز معراج مؤمن است. هنگامي كه مؤمن به نماز مي ايستد، هر لحظه به خدا نزديكتر مي شود و با گرفتن كمال، به كمال مطلق تقرب پيدا مي كنند چرا كه نماز قربان كل تقي است. مؤمن با تكبيره الاحرام غير خدا را به پشت مي اندازد و با قلب و صورتش متوجه خدا مي شود و با الفاظي كه خود معبود يادش داده است به راز و نياز مي پردازد.

نماز را خداوند از لطف خويش بر ما واجب كرده و بدين وسيله در رحمتش را به روي ما باز نموده است كه ما انسان ها بدون واسطه و هر وقت بخواهيم با او صحبت كنيم. همين نماز يك نمايشگاه بزرگ و با عظمتي است كه جايگاه انسان را در عالم خلقت به نمايش گذاشته است. پس بايد براي ادراك حقيقت



[ صفحه 8]



و اهميت نماز به مطالعه و تحقيق در اين فريضه الهي پرداخته شود و براي استفاده از فيوضات آن در جامعه، خانواده و زندگي فردي و اجتماعي افراد جامعه با جديت تمام اقامه شود.

نخستين و مهمترين عبادت نماز است. پس از مبعث حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم نخستين عبادتي كه تشريع گرديد، نماز است و بهترين تعريف را از تعبير قرآن مجيد بايد فهميد كه، مي فرمايد: «به درستي كه نماز انسان را از هر كار قبيح و نادرستي بازمي دارد يعني حقيقت نماز شخص نمازگزار را اصلاح مي كند و از آلوده شدن به فحشا و منكر بازمي دارد».

در روايتي از حضرت صادق عليه السلام از برترين چيزي كه بندگان به واسطه ي آن به خدا تقرب مي جويند، سؤال مي شود حضرت مي فرمايند: پس از شناسايي خداوند از اين نماز برتري سراغ ندارم آيا نمي بيني بنده ي نكوكار عيسي بن مريم گفت كه خداوند به من سفارش نماز فرمود. نماز ياد خداست و تنها با ياد خداست كه دلها آرامش مي گيرد. چون نماز ستون دين است و با پذيرفته شدن آن ساير اعمال نيز پذيرفته خواهد شد و اگر رد شود بقيه اعمال نيز مردود خواهد گشت و نيز چون هر عملي پيرو نماز است لذا اسرار آن نيز ستون رازهاي دين است. اگر اسرار نماز بدست آمد و مشاهده شد رازهاي ساير اعمال نيز قابل دستيابي و مشاهده قرار خواهد گرفت پس سزاوار است سالك بكوشد و عارف تلاش كند تا به ستون رازهاي دين دست يابد و سرانجام به همه ي زواياي دين برسد و همه آن را مشاهده نمايد و در روزي كه هيچ سايه اي جز سايه خداوند متعال نيست، تحت سايه ولايت او بيارامد.



[ صفحه 10]




پاورقي

[1] انشقاق آيه 6.

[2] رعد آيه 28.

[3] طه 14.


بازگشت