اجر من با خداست


سيد مرتضي ميريان

اوايل جنگ در خط ميدان تيرِ مَدَنْ بوديم. نمازخانه اي را در يك سنگر برپا كرده بوديم. در درست كردن اين سنگر برادران خيلي زحمت كشيده بودند؛ بخصوص فردي به نام حاج آقا بهرامي كه تلاش هاي ايشان بسيار بيشتر و زيادتر از ديگران بود.

يك روز من بابت تلاش هايش از او تشكر كردم، ولي او در جواب گفت من اين كار را براي شما نمي كنم كه تشكر مي كنيد و براي هر كس كه كار كنم خودش اجرش را مي دهد.

چند ماه بعد كه در يك سنگر، در پشت خط كارون منطقه ي شير پاستوريزه در حال نماز خواندن بود، خمپاره اي به سنگر برخورد كرد و سنگر بر روي او خراب شد و او در حال نماز خواندن در زير آوار به شهادت رسيد.



[ صفحه 139]




بازگشت