الهي العفو


مصطفي صابريان

يك شب در جبهه يك صحنه ي بسيار روحاني ديدم. نيمه هاي شب بود كه براي رفتن به دستشويي از خواب بيدار شدم. شنيدم كه صداي ناله اي مي آيد. فكر كردم مجروحي باشد. دنبال صدا رفتم و ديدم نوجواني ضعيف الجثه كه حدود سيزده چهارده سال بيشتر نداشت، صورتش را روي خاك گذاشته و با سوز دل صدا مي زد «الهي العفو» و همزمان گاهي در حال زمزمه ي زيارت عاشورا هم بود.

آن شب چيزي به او نگفتم. ولي فردا كه او را ديدم از او پرسيدم: «چند ساله هستي؟» گفت: «چهارده ساله.» از او پرسيدم: «ديشب چه زيارتي مي خواندي؟»

او با همان حالت تقريباً بچه گانه اش گفت كه شب ها نماز شب مي خوانم.

سرانجام اين نوجوان با صفا در عمليات محرم به شهادت رسيد.



[ صفحه 111]




بازگشت