معجزه الهي


علي كوهساري

در سال 1367 هنگام عقب نشيني نيروها و جمع آوري تسليحات از مناطق جنگي، گاهي جنگنده هاي عراقي از خط مرزي عبور مي كردند و در بعضي مناطق بمباران هايي انجام مي دادند.

يك روز در سنگري بوديم كه داخل آن مقدار زيادي مهمات بود. ناگهان اعلام شد جنگنده هاي عراقي هجوم آورده اند و ما از سنگر خارج شديم.

صدايي به گوش مي رسيد كه فرياد مي زد حاجي را از سنگر بياوريد بيرون. اما در همين لحظه بود كه جنگنده ي عراقي موشك هاي خود را پرتاب كرد و سنگر مورد اصابت قرار گرفت. ما سريع موضع گرفتيم كه مورد اصابت تركش ها قرار نگيريم. بعد از چند لحظه كه وضعيت عادي شد به محل برگشتيم. يكي از نيروها گفت برويد داخل سنگر نيمه ويران و حاجي را بيرون بياوريد. من به همراه يكي از دوستان سينه خيز رفتيم داخل سنگر و با منظره ي عجيبي روبه رو شديم كه جز



[ صفحه 75]



معجزه ي الهي نبود.

حاجي در سنگري كه مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود مشغول خواندن قرآن و مناجات بود.



[ صفحه 76]




بازگشت