نماز در كمپرسي


حسين يوسفي

سال 61 قبل از عمليات والفجر مقدماتي سوار بر كمپرسي هاي تداركات شديم تا به منطقه عمليات برويم. چون تعدادمان زياد بود و كمپرسي كم، در نتيجه فقط مي شد در كمپرسي ايستاد. ماشين ها حركت كردند؛ و در حالي كه افراد با تجهيزات كامل از قبيل كوله پشتي، اسلحه، كلاه آهني، گلوله هاي اضافي و قمقمه و... ايستاده بودند.

هر كس ذكري مي گفت و بعضي شوخي مي كردند كه تو فردا شهيد مي شوي و از همديگر طلب شفاعت مي كردند. مدتي گذشت و اعلام شد وقت نماز صبح است و چون امكان توقف نبود گفتند همان طور نماز بخوانيد.

كساني كه وضو نداشتند با خاك روي بدنه كاميون ها تيمم كردند و در همان حالت ايستاده و در حال حركت بدون ركوع و سجود، نماز خوانديم تا به عمليات خللي وارد نشود.



[ صفحه 66]




بازگشت