آموزش به سبك حسنين


حسين عرب

در يكي از مناطق عملياتي بوديم كه روزي دو پيرمرد به ما ملحق شدند. اين دو پيرمرد از مناطق بسيار محروم آمده بودند و با برخي از مسائل شرعي آشنا نبودند و عادت كرده بودند طبق عُرف روستاي خودشان عبادت را انجام بدهند. روزي ديديم كه خودشان دو نفري در حال خواندن نماز جماعت هستند؛ ولي علاوه بر غلط بودن حمد و سوره، حتي ترتيب ركوع و سجود را نيز رعايت نمي كردند و گاهي مأموم، از امام پيش مي افتاد. حتي به ما مي گفتند كه شما چرا به جماعت ما نمي پيونديد. ما در صدد آموزش احكام به آن ها برآمديم، ولي نه به طور مستقيم، بلكه به سبك آموزش امام حسن عليه السلام و امام حسين عليه السلام به آن پيرمردها. به يكي از دوستان گفتيم شما هنگام نماز برو جلو و ما مثل كساني كه هيچ مسأله ي شرعي و فقهي نمي دانند، از شما سؤال مي كنيم و شما جواب بدهيد.

وقتي اين كار را انجام داديم و دو پيرمرد متوجه شدند اغلب كارهاي عبادي آن ها اشتباه است، دو دستي زدند توي سر خودشان. آن



[ صفحه 21]



دو پيرمرد با كمال تواضع و فروتني گفتند شما بايستيد جلو تا ما اقتدا كنيم. و از آن روز به بعد در پي يادگيري مسائل برآمدند و كم كم بسياري از احكام را فرا گرفتند.

بعداً فهميديم نه تنها خودشان در اين مسائل خِبره شده اند، بلكه در حال آموزش به اهالي روستاي خود نيز هستند.



[ صفحه 22]




بازگشت