در اينجا يك نكته است


و آن نكته اين است كه بعضي از دوستان اراده ي تعريف و بالا بردن فردي را دارند كه متاسفانه و بدبختانه آن تعريف، جسارت و هتك حرمت آن فرد مي شود، گاهي ممكن است ناخودآگاه اين تعريف باشد و ممكن است ذم باشد، مثلا: مانند اين قصه كه براي مرحوم مقدس اردبيلي نقل مي كند كه در كربلا تغوط و ادرار نمي كرد؛ چون كربلا را چهار فرسخ در چهار فرسخ حرم مي دانست، به اين جهت تغوط و ادرارش را در ميان انباني مي ريخت و تا يك هفته نگاه مي داشت بعد به پشتش مي كشيد خارج از چهار فرسخ خالي مي كرد و برمي گشت، تصور كنيد يك انبان كثافت در طي يك هفته چه مي كند و تعفني در آن خانه ايجاد مي كند و از نظر بهداشت چه بلائي به سر ساكنان خانه مي آورد، اين از نظر داخل، و اما از نظر خارج هفته اي يك بار مردم ببينند مرجع روشن و بيدار مانند مقدس اردبيلي كه خدمت امام عصر عليه السلام رسيده انباني پر از نجاست به دوش گرفته به خارج شهر مي رود، عكس العمل ديگر: با اين عمل، فعل و كار تمام فقهاء و مجتهدين شيعه را تخطئه مي كند، اين داستان مضحك و خنده آور را صاحب قصص العلماء در صفحه ي 343 كتاب قصص العلماء نوشته، بر فرض اين كه راست هم باشد كه نيست ما نمي توانيم هر چه راستي است بنويسيم، بر ما واجب است دروغ نگوئيم، ولي واجب نيست هر راستي كه غير قابل باور است بنويسيم و بگوئيم.



[ صفحه 213]




بازگشت