شماره وآمار شب زنده داران


شب زنده داران بسيارند ولي هر يك هدفي از شب زنده داري دارند، يكي از شب زنده داران تاجر يا كسي كه پول زيادي به دستش آمده حيران و سرگردان است كه در چه راهي به كار زند تا بيشتر شود تا صبح در فكر و خيال است كه پولها را چه كنم كه سود فراواني داشته باشد به كي بسپارم كه پس دهد به صراف



[ صفحه 203]



بدهم سود بگيرم يا ترياك بخرم، دفترش در مقابلش تا صبح حساب مي كند و مي نويسد شام حاضر مي شود به او مي گويند: آقا شام ميل بفرمائيد، مي گويد: حالا زود است ميل ندارم، آقام شام سرد شد، شما بخوريد سهم مرا نگهداريد بعد مي خورم، همه شام مي خورند و مي خوابند او مشغول حساب است ناگاه هوا روشن مي شود كه نماز آقا قضا، و شام را هم گربه خورده، يكي ديگر از شب زنده داران كسي است كه در جاي خوفناكي خوابيد و هر آن خود را مواجه با خطري مي بيند، هر آن تصور مي كند خطر نزديك، تا صبح چشمانش روي هم نمي رود كه مبادا محكوم به نيستي شود، يكي ديگر از شب زنده داران المأخوذ بالمال و لا مال له كسي است كه او را گرفته اند و مال فراوان از او بخواهند و او چيزي نداشته باشد از سر شب تا صبح به فكر نجات خود است كه چطور از اين گرفتاري نجات پيدا كند چه تدبيري كند و چه جوابي بدهد، شب زنده دار ديگر عاشقي است كه در آتش معشوق مي سوزد، قرار و آرام ندارد، از خوردن و خوابيدن مانده، به كل سلب آسايش از او شده، در فراق معشوق شب و روز مي سوزد و مي نالد. [1] .



در فراقت روز و شب شب زنده داري مي كنم

از دو چشمم پيش پايت اشك جاري مي كنم



شب زنده دار واقعي و عاشق حقيقي كسي است كه دلهاي شب بلند مي شود آنگاه كه همه در يك خواب گران و عميقي فرو رفته اند، چشم از همه چيز دنيا پوشيده، تن را رها كرده، و روح را به عالم ملكوت فرستاده است، در سجود و قيام و ركوع است، از همه ي جهان گوشه ي خلوتي اختيار كرده، و فريادش بلند



[ صفحه 204]



است: إلي من يلتجي ء العبد إلا إلي مولاه، بنده به جز مولايش به كي پناه آورد، صداي مأمور پروردگار را مي شنود كه فرياد مي زد: گرفتارها، دردمندها، قرض دارها، گم گشته ها بيائيد و رفع گرفتاري شما در اين وقت و ساعت است.


پاورقي

[1] جامع النورين سبزواري مجلس 22.


بازگشت