چرا درس را تعطيل كرد


آخوند ملا زين العابدين روايت كند كه مرحوم بحرالعلوم شبها در كوچه هاي نجف اشرف گردش مي كرد براي بينوايان و گرسنگان نان و غذا مي برد ناگهان طلاب متوجه شدند كه سيد درس را تعطيل كرد هر چه اصرار كردند كه درس را شروع كند نپذيرفت. سرانجام من را واسطه قرار دادند كه خواهش كنم درس را شروع كند، شرفياب محضر پرنورش شدم خواهش كردم كه درس را شروع كند، فرمود: هرگز درس نخواهم گفت، پس از مدتها طلاب دوباره مرا واسطه قرار دادند كه براي بار دوم خواهش كنم كه درس را شروع كند، براي بار دوم شرفياب محضرش شدم پرسيدم چرا درس را شروع نمي فرمائيد؟ فرمود: براي اين كه از اين جمعيت طلاب صداي ناله و تضرع و زاري و مناجات با خدا در



[ صفحه 198]



دلهاي شب نشنيدم با اين كه من اغلب شبها در كوچه هاي نجف گردش مي كنم طلبه اي كه نماز شب نخواند استحقاق اين كه برايش درس بگويم ندارد، تا طلاب اين حرف را شنيدند همه اهل تضرع و زاري و شب زنده داري شدند، شبها صداي مناجات و نيايش و گريه ي طلاب از هر سو به گوش مي رسيد، چون فهميد طلاب شب زنده داري مي كنند براي بار ديگر درس را شروع كرد [1] .


پاورقي

[1] قصص العلماء ص 174.


بازگشت