سخن اهل كمال


مردي از اهل كمال مي گفت: هرگاه مي بينم شب به من رو آورده است مسرور و شادمان مي شوم و با خود مي گويم با پروردگارم خلوت مي كنم و رازها را با او در ميان مي گذارم، و آنگاه كه به صبح نزديك مي شوم و صبح به من رو مي آورد وحشت و بيم مرا فرا مي گيرد، به واسطه ي ديدار كساني كه مرا از پروردگارم غافل مي كنند. [1] .


پاورقي

[1] كشكول شيخ بهائي ص 8.


بازگشت