انس علي با شب


ضرار بن ضمرة كه از ياران با وفاي علي عليه السلام حتي بعد از شهادت آن



[ صفحه 153]



حضرت بود بر معاويه وارد شد، معاويه گفت: از صفات برجسته ي علي براي من بگو، ضرار گفت: اي معاويه مرا معذور بدار، معاويه گفت: نمي شود بايد بگوئي، گفت: اي معاويه به خدا سوگند علي دور انديش و نيرومند بود، آشكار سخن مي گفت و بي پرده، به عدالت حكم مي كرد، از اطرافش دانش منفجر مي شد، از پيرامونش مرواريد حكمت مي ريخت، از دنيا و مظاهر فريبنده ي دنيا وحشت داشت، انس و الفتي با تاريكي و وحشت شب داشت، خدا را گواه مي گيرم او را در عبادتگاهش ديدم در حالي كه شب پرده اش را گسترده بود و ستاره ها رو به غروب نهاده بودند، او در محرابش ايستاده و محاسنش را به دست گرفته، مانند مار گزيده به خود مي پيچيد و داد مي زد: اي دنيا ديگري را فريب بده، من به تو نيازي ندارم و ترا سه طلاقه كردم كه رجوعي در آن نيست، اي دنيا عمر تو كوتاه، و شادماني تو اندك، و آرزويت كوچك، واي از كمي زاد و توشه و دوري سفر و وحشت و بيم راه. [1] .


پاورقي

[1] بحارالانوار ج 87 ص 156؛ خلاصه اي از فرمايشات مولا.


بازگشت