شعرخواني آقاي ياور همداني






چو شب، دل زباغ جهان بركند

گل صبحدم از افق سرزند



سپيده برآرد سر از آسمان

جهان سر برآرد زخواب گران



چو ريزد زاوج افق موج نور

شود ديده پرنور و دل پرسرور



جهان جلوه بخش دل و جان شود

به جان جلوه گر روي جانان شود



الا اي تو فرزانه فرزند من

به رخ اي مه مهر پيوند من



برآور سر از بستر خواب ناز

كه وقت نماز است و راز و نياز



نماز است آئينه حق نما

نماز است پيوند ما با خدا



به دلهاست نور نيايش همه

خدا را سپاس و ستايش همه



به جان جلوه بخشاي جانهاي پاك

نماز است آئينه تابناك



همه ياورا يار ياران بود

چراغ ره رستگاران بود





[ صفحه 211]




بازگشت