فرهنگ سازي نماز


سخنراني وزير محترم فرهنگ و ارشاد و اسلامي جناب آقاي مهندس ميرسليم

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمدلله رب العالمين، و السلام و الصلوة علي سيدنا و نبينا ابي القاسم

محمد و اله الطيبين و الطاهرين

آنجا كه ارزشها و زيباييها، آنقدر متراكم مي شود، كه با بيان نمي توان حق مطلب را ادا كرد، بايد از هنرمند كمك گرفت. و در نماز بسياري از ارزشهاي متراكم وجود دارد و بنابراين ما نيازمند بكارگيري هنرهاي مختلف هستيم؛ براي آشنا ساختن و فهماندن و ايجاد رغبت نسبت به نماز. غير از آنچه امروز صبح از محضر استادان و بزرگواران در باب فرهنگ نماز و جايگاه مسجد عنوان شد و استفاده فراوان هم برديم، موضوع نحوه به كارگير هنر در نماز و مسجد است.

براي بهتر فهميدن مقام و منزلت نماز و با شور و شوق بيشتر متوجه شدن به آن. مي خواهم در اين زمينه قدري صحبت كنم كه البته وقت كافي نيست. لذا بحث مفصل آن را به وقت و مناسبت ديگري موكول خواهم كرد. در اين چند دقيقه يي كه فرصت در اختيارم هست، اجازه مي خواهم نكاتي كه به نظرم مي آيد و براي دوستاني كه از ادارات كل اين جا تشريف دارند و بايد برنامه ريزي كنند



[ صفحه 48]



مي تواند مفيد واقع شود.

ما سه نكته را در باب فرهنگ سازي نماز مي توانيم مطرح نمائيم. يك نكته به مسائلي برمي گردد كه جزو مقدمات نماز، تلقي مي شود. ما مي دانيم كه توجه زيادي نسبت به خواندن نماز در وقت به ما داده شده است، آيا اين به مفهوم آن نيست كه ما بايد از نماز به فرهنگ انضباط و فرهنگ وقت شناسي دست يابيم؟ نماز براي ساختن ما هست. بالاخره منظور از مقدمات اين است كه به وقت نماز توجه كنيم. آيا اصرار و توجه به وقت نماز، براي آن نيست كه ما مسلمانها به ارزش وقت و نظم، و انجام دادن كارها توجه داشته باشيم؟ آيا اين اهميت ندارد؟ در يك تحقيق جداگانه يي كه من خدمت بعضي از دوستان عرض كردم، تا آن زماني كه ما مسلمانها مسلط بوديم و قدر و ارزش رامي دانستيم؛ از نظر تمدن دنيا، سرور بوديم. ولي امروز آنهايي كه قدر وقت را مي دانند، سروري مي كنند. و اين ارزش را با مطرح كردن مقوله ي ساعت ثابت كردم كه چه كساني هستند كه به سراغ وقت شناسي و ساعت شناسي مي روند و در چه قروني ما مسلمانها مبتكر ساعت بوده ايم؟ خود ما سازنده، بكارگيرنده و صادركننده ساعت بوديم و به مساله وقت، توجه و دقت زياد داشتيم، بعد آن را رها كرديم و ديگران بعهده گرفتند و حالا آنها در دنيا سروري مي كنند. پس امروزه وضعي است كه شناخت و ارزش وقت از قضاياي بسيار مهم است و نماز هم كه «كتابا موقوتا» است. در باب طهارت و لباس و موارد ديگر كه به آنها اشاره شد، به اين پرسش مي رسيم كه آيا نبايد ما از اين مجموعه ي مقدماتي كه براي نمازگزار مطرح است به يك زيباشناسي برسيم؟ يعني مجموعه يي از زيبائي ها بايد توأم با نماز مطرح بشود. اين زيبايي ها فقط در لباس نمازگزار نيست. در اين كه او بايد خوشبو باشد مطرح نيست. البته لازم است كه بايد اينها را مراعات كنيم. وقتي كه به مسجد مي رويم. وقتي كه به نماز جماعت و به نماز جمعه مي رويم. كه در



[ صفحه 49]



روايات مكرر آمده است. اگر مساجدمان را با آثار هنري زيبا مي كنيم، براي اين است كه نشان بدهيم، اين مجموعه ي رفتاري كه شروع مي شود، براي اين است كه نشان بدهيم، تحت عنوان نماز، مجموعه اي تحت عنوان نماز در قالبهاي زيبا بهترين نمودهاي خودش را پيدا مي كند. هنر زيبايي شناسي اينجا وارد صحنه مي شود.

ما شاهد بروز بسياري از آثار هنري آفريده شده در مساجد خودمان و بر سردرهايش، بر در و ديوارش، بر گنبدهايش، هستيم كه اينها فقط جنبه ظاهري ندارد.

اگر به تنه ي آن نگاه كنيد مي بينيد كه آن گره هاي مختلفي كه بكار گرفته شده، آن شكلهاي مختلفي كه بكار گرفته شده است. داراي معاني خاص است. مي خواهد بيننده را به يك جايي برساند.

مي خواهد به سوي نقطه ي واحدي بكشاند و توجه بدهد. منتهي چون ما به اين زيبايي ها بسيار عادت كرديم، به عمق معنايش كم توجه كرده ايم. و بي توجه از كنارش عبور مي كنيم. در حالي كه همه اينها حكمت و معاني دقيق دارد. يك نكته يي هم از لحاظ حقوقي مطرح است كه نمازگزار بايد دقت كند، لباسش غصبي نباشد، در جاي غصبي نماز نخواند. يعني يك سلسله مسائل حقوقي مطرح مي شود. مؤمن نمازگزار، نمي تواند به مسائل حقوقي بي توجه باشد. يعني بايد تشخيص دهنده ي حق باشد. غاصب نمي تواند باشد. اينجا تمرين حفظ حرمت حق ديگران مطرح مي شود. براي ما نماز ابزاري براي شناختن حق است. اينجا فرهنگ شناخت حق ديگران ايجاد مي شود. در بسياري از آثاري كه به لحاظ هنري پديد مي آوريم يا آثاري كه آثار فرهنگ مكتوب ماست؛ بايد وقتي صحبت از فرهنگ سازي است؛ به كنايه هم شده است به اين نكات بپردازيم. به يك نقطه يي كه شما مي توانيد به نماز امر بكنيد و لازم هم هست، بايد



[ صفحه 50]



دستور او را براي نماز خواندن به ويژه براي فرزندان اجرا كنيد. «و امر اهلك بالصلوة و اصطبرعليها» بعد هم بايد با آن مقاومت كردند با صبر و مدارا، با زور هم نمي شود. خيلي دقت مي خواهد. ما بايد مدارا و مقاومت كنيم و بشناسيم و بفهمانيم تا اهل و عيال را به سوي نماز گرايش دهيم. و از كارهاي خيلي مهم است.

اين كار مستقيم است. يك كار غيرمستقيم هم است. اگر ما آمديم و در يك برنامه سينمايي به طور غيرمستقيم مقوله يي مطرح شد و هنرپيشه اشاره كند كه من درگير شدم و ممكن است الان نمازم قضا بشود. نماز را هم نمي خواهد نشان بدهد. ولي همانقدر كه ياد مي كند، به بيننده توجه مي دهد. غيرمستقيم به اين مسئله مي پردازد و يادآوري مي كند كه من بي توجه بودم و يا در حاليكه اين لباس، لباس ديگري هست و من ناگزير شدم آن را بپوشم و يادم نبود و چرا از او نپرسيدم كه آيا مي توانم، با آن نماز بخوانم يا نه؟ مبادا او ناراضي شده باشد. اينجا چند تا مسئله را مطرح كرديم. هم دقت ها را اشاره كرديم و هم به طور غيرمستقيم مسائلي را مطرح كرديم كه شرعي هستند. مسائل فرهنگي را هم مطرح كرديم كه فرهنگ حق است. فرهنگ دقت به حقوق ديگران است. همه با همديگر برابر هستند. يعني نماز يك محوري باشد، براي بسياري از كارهايي كه بايد انجام بدهيم. يا مي خواهيم داستان بنويسيم. خب داستان نوشتن يك متن و هزاران حاشيه دارد. در هر حاشيه يك جلوه اي را مي شود مطرح كرد. بايد به اين جلوه هاي مختلف دقت كرد. وقتي خواننده اين داستان را مي خواند. يك سلسله ارزشهايي در ذهنش نقش مي بندد.

مقاله داريم مي نويسيم و مقاله جذاب بود و داراي يك محور خاص خود است. اما در كنار اين محور بايد يك سلسله نكاتي مطرح بشود كه اينها كار مؤلف است و بايد مؤلف دقت بكند. يعني مؤلفي كه از ارزشهاي اسلامي الهام گرفته



[ صفحه 51]



است، مي داند چگونه بايد يك نكته كهن قابل تبليغ را مطرح بكند. ولو آن كه در حاشيه باشد. اما اين حاشيه يي است كه در ذهن نقش مي بندد و جاي خودش را باز مي كند و تثبيت مي شود. در باب خود نماز، خب، بالاخره اول مي گوييم نيت ياد خداست. اگر ما از نماز به ياد خدا برسيم، حق مطلب ادا شده است. خداوند مي فرمايد كه «اقم الصلوة لذكري» اين خطاب به موسي است. اما بالاخره حكمت همين است. بايد از نماز، ما به اين مرحله برسيم. و اگر همين خواندن به اوقات مختلف روز تقسيم شده است، به اين علت است كه ما انسانها ضعفهايي داريم و فراموش مي كنيم. بسياري از لحظات و ثانيه ها مي رسند (حالا ساعات كه به جاي خود محفوظ) فراموش مي كنيم. چرا؟ «ذكرالله كثيرا» همان ياد خدا است كه بايد كثير و بيشتر از هر چيز ديگري باشد. پس تقسيم خواندن نماز در اوقات مختلف روز، براي اين است كه مكرر به ياد خدا باشيم. اما در اين قيام و قعود، ركوع، سجود، تشهد و سلام تمثيل هايي هست كه بايد به آنها توجه بشود. من وارد اين مقوله نمي شوم. به لحاظ هنري كه دارم،عرض مي كنم كه اگر يك هنرمند بخواهد، به اين مقوله بپردازد، بداند كه از نماز چه استفاده هايي مي تواند بكند؟ چه ارزشهايي در آن نهفته است؟ و به چه نكاتي بايد بپردازد؟ يك اقيانوس بي نهايتي از ارزشها در اين نماز، چه در مقدساتش و چه در متن آن و چه در اصل حركاتش، نهفته است كه كسي كه اهل قلم و هنرمند است، بايد به آن براي جلوه گر ساختن آن توجه داشته باشد.

گاهي ارزشي را مي خواهيم با يك سخنراني مطرح بكنيم. گاهي با يك نگاره خوب، مي توان آن را بسيار زيبا مطرح كرد. گاهي با يك شعر بسيار خوب مي توان آن ارزش را مطرح كرد. به دل انسان مي نشاند. گاهي با يك سرود بسيار خوب مي توان آن ارزش را مطرح كرد. بستگي به هنر هنرمند دارد كه چقدر بتواند خلاقيت از خودش نشان دهد. تمثيل هايي كه مي تواند مورد استفاده قرار



[ صفحه 52]



بگيرد، زياد هستند. تمام نكات مختلفي كه در نماز هست. اما در آثاري كه در نماز وجود دارد. براي منتقدين و هنرمندان و آنهايي كه به مسائل اجتماعي توجه دارند نكته مهم اجتماعي وجود دارد. و آن مقوله ي نهي از فحشا و منكر است. ما مي دانيم كه «ان الصلوة تنهي عن الفحشاء و المنكر» چه چيزي از جامعه خودمان مي خواهيم تصوير كنيم كه سالمترين تصويرها باشد؟ اين جامعه مؤمن نمازگزار است كه ما را به سالمترين جامعه مي رساند. ما كه دنبال يك شهر سالم مي گرديم، دنبال يك جامعه سالم مي گرديم؛ و مي خواهيم آن را بكنيم، اين خوبي ها به گونه يي ترسيم بشود كه ابزار رسيدن به آن را هم مورد توجه قرار بدهد. چه چيزي باعث مي شود كه ما در جامعه نتوانيم فحشاء و منكرات را حذف بكنيم؟ به چه ترتيبي مي شود وارد صحنه عمل شد؟ هنرمند چگونه بايد اين ها را عرضه بكند؟ بالاخره هنرمند با يك ظرافتي كه شايد عامه مردم به آن توجه ندارند يك دردي را احساس مي كند. و اين رسالتي است كه هنرمند دارد. اين است كه هنرمند با استفاده از هنر خود بتواند، ارزش ها را به ديگران القاء بكند. در نهايت سلامت خود هنرمند قرار گرفته است. اين است كه جامعه از آلودگي ها مبرا مي شود.

چگونه چنين جامعه يي حاصل مي شود؟ حالا بستگي دارد به اين كه ما خلاقيت هنري را چگونه به كار بگيريم؟ و با توجه به اين كه مي دانيم «ان الصلوة تنهي عن الفحشا و المنكر» يعني نماز بازدارنده از فحشا و منكرات است و مي توان به آن رسيد.

براي حذف فحشاء و منكرات و زشتي ها و آلودگي ها چه در ظاهر و چه در باطن هنر را به كار بگيريم.

و السلام و عليكم و الرحمة الله و بركاته



[ صفحه 55]




بازگشت