ارتباط تنگاتنگ مسجد و نماز


سخنراني رياست محترم حوزه علميه قم استادي

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمدلله رب العالمين، و صلي الله علي سيدنا محمد و آله اجمعين و اللعن علي اعدائهم الي قيام يوم الدين

بنده، بعد از تشكر از آقايان برگزاركننده اين اجلاسيه، كه مرا مورد لطف قرار داده و وقتي را براي من مقرر فرمودند. عرض مي كنم كه چون توصيه شده است كه يك قدري راجع به مسجد صحبت كنم، روشن است كه ارتباط تنگاتنگي بين مسجد و نماز وجود دارد. مقدمتا چند جمله اي، عرض مي كنم تا به اصل مطلب برسم. كساني كه با قرآن و روايات آشنا هستند، توجه دارند، كه در اسلام، صرف ادعا يا به تعبير امروزي ها شعار، قابل قبول نيست. بلكه هر ادعايي بايد ارزيابي شود، تا معلوم گردد، واقعيت دارد يا ندارد. اگر واقعيت داشت، باارزش و مورد قبول خواهد بود. خيلي ها ادعا دارند كه مسلمان و مؤمن هستند؛ ولي به تعبير آن روايت «اذا محصوا بالبلاء، قل الديانون» وقت امتحان در آن نقطه يي كه بايد خودشان را ارزيابي كنند ببينند، داراي ايمان واقعي هستند يا نه؟ گاهي مي بينند، نيستند. و اين ارزيابي در اسلام و در همه مراحل مطرح است يعني رسما به ما فرموده شده كه خود و زندگي تان را به قرآن عرضه كنيد. اگر آن جوري هستيد كه قرآن مي خواهد، قابل قبول است و اگر نه نمي شود، به لفظ اكتفاء كرد. علت اينكه



[ صفحه 34]



بعضي از اصحاب ائمه، عقايد خودشان را به ائمه عرضه مي كردند؛ در همين راستا بوده است كه آنها رسما وارد مقايسه مي شوند تا ببينند، عقيده ي آنها با عقيده مولا و امام و پيامبرشان مطابق هست يا نه؟ انسان بايد خود و اعمالش را (اگر به اميرمؤمنان لقب ميزان اعمال را دادند. معني اش همين است) با عمل اميرمؤمنان بسنجد و ارزيابي كند، كه در چه مرحله يي هست؟ عرض كردم، حرف زياد مي شود. زد. ادعا زياد مي شود كرد. به تعبيري كه در بعضي از روايات هست، اين وظيفه هر فرد است كه اعمالش را ارزيابي كند. شايد از امام صادق عليه السلام يا يكي از ائمه ديگر روايت است. كه فرمودند؛ اگر در دست شما يك گردو باشد، و از نظر شما كه ارزشي نداشته باشد ولي به قضاوت همه مردم اين باشد كه آن چيز در دست شما خيلي قيمتي است. فايده ايي ندارد. واقعيت همان است كه خودت مي داني. نه قضاوتها در قلب اثري دارد. و نه اين كه در ذهن خود طور ديگري خيال كني. يك جامعه نيز همين طور. اگر يك جامعه، جامعه اسلامي است. بايد خودش را به قرآن عرضه كند. قرآن جامعه اسلامي را اين طور معرفي مي كند، كه: «الذينهم في صلوتهم خاشعون، و الذينهم عن اللغو معرضون» جامعه يي كه اهل لغو باشد، نمي تواند بگويد من جامعه اسلامي هستم. در يك جامعه اسلامي لهو و لغو معني ندارد؛ «و الذينهم لفروجهم حافظون، الا علي ازواجهم، او ما ملكت ايمانهم فانهم غيرملومين فمن ابتغي و راء ذلك و اولئك هم العادون و الذينهم هم علي صلوتهم يحافظون و والذينهم لعهدهم و اماناتهم راعون»

قرآن جامعه اسلامي را خيلي ساده معرفي كرده است. انسان مي تواند، ارزيابي كند كه اين جامعه، آن جوري كه قرآن خواسته، هست يا نه؟ اين عرضه



[ صفحه 35]



كردن و ارزيابي در همه مراحل، براي همه هست. براي شخص هست براي جامعه هست. براي اوائل انسان هست. براي اعمالش هست. براي اخلاقش هست. ما مي خواهيم راجع به مسجد؛ صحبت كنيم. خوب است كه ما مسجدي را كه داريم؛ به آن مسجدي كه در اسلام بنا بوده باشد عرضه كنيم. كه آيا همان جور هست يا نه؟ اگر همان جور هست؛ قابل قبول هست. اگر آن جور نيست. بايد قدمهايي برداشته شود. تا به آنجا برسيم. اين خيلي ساده است! كه انسان به تاريخ و به قرآن مراجعه كند. به روايات و به سيره ي ائمه مراجعه كند. به طرز برخورد آنها با مسجد، مراجعه كند. و مسجد فعلي در جامعه ي ما با آن مسجد، سنجيده و مقايسه شود. ببينيم چه جوري است؟ مطالب بسيار ارزنده يي كه حاج آقا قرائتي يا رياست محترم جمهوري در رابطه با مسجد فرمودند. واقعا قابل بررسي است. نمي شود؛ از كنارش بي تفاوت گذشت. مسئله نظافت مساجد واقعا بايد دنبال بشود مقايسه و ارزيابي بشود كه آيا مساجد ما، از حيث نظافت، همان مسجدي است كه اسلام خواسته است؟ مساجد از حيث جاذبه ي ظاهري يا جاذبه ي فيزيكي، همانطوري هست كه اسلام خواسته است؟ مساجد ما از حيث كسانيكه، در مسجد خدمت مي كنند و مردم با او برخوردي دارند. آيا همان جوريست كه اسلام خواسته است؟ مطالب فراوان ديگري در اين زمينه مي شود گفت. ولي من در اين چند دقيقه يي كه فرصت دارم؛ يك بعد ديگر را مي خواهم؛ عرض كنم. كه آيا مساجد ما از حيث محتوا آن جوري است كه اسلام خواسته؟ ان شاءالله اگر موفق شديم؛ مساجد را تميز و معطر كنيم كه وظيفه ماست و زيبا بسازيم و به آن زيبايي بدهيم كه وظيفه ماست. و همه اين جهات را كه جاذبه ظاهري است، درست كنيم. جوان هاي ما واقعا به مسجد هجوم مي آورند.



[ صفحه 36]



و علاوه بر آن جاذبه هاي ظاهري، به عطش روحي آنها هم پاسخ داده بشود. من در اين بعد مي خواهم صحبت كنم. بيشتر با برادراني كه در كار و مساجد برنامه ريزي و فعاليت دارند و كار مي كنند. ما اگر بخواهيم مسجدي را كه اسلام مي پسندد، معرفي كنيم. يكي از بهترين راههاي آن همان روايتي هست كه بارها گفته شده است و در كتابهاي متعدد آمده است كه با استفاده از همين روايت مطلب را عرض مي كنم. روايت از رسول خدا، اميرمؤمنان، امام مجتبي، سيدالشهدا، امام باقر، امام صادق از شش معصوم، نقل شده است.

و روايت در كتابهاي متعدد، از احاديث اصيل، از هشت كتاب روايي اصيل، در قرن سوم و چهارم، و سندهاي متعدد ديگر از سندهاي روايت شده براي فقيه هم قابل قبول است. و از لحاظ كثرت سند هم، تقريبا از رواياتي است كه انسان خاطر جمع است كه صادر شده است. و مطمئنا اين روايات و جملات گفته ي رسول خدا و ائمه خداست. در اين احاديث بيان شده است كه مسجد چه طور بايد باشد؟ ما بايد مساجدمان را با بيانات اين احاديث مقايسه كنيم. اگر اين جور هست؟ قبول است و اگر اين طور نيست بايد به سمت اين بيانات حركت كنيم. در آن روايت اين طور آمده است كه: «من اختلف الي المساجد يا من ادمن، يا من ادام الاختلاف الي المساجد» هر كسي كه مدام به مسجد رفت و آمد مي كند؛ هر كسي كه رفت و آمد بر مسجد را ادامه مي دهد. توي مسجد چند چيزي گير او مي آيد. يكي از آنها اين است: «علما مستطرفا» يعني كسي كه به مسجد رفت و آمد مي كند دانش تازه يي گيرش مي آيد. يعني من از اين روايت مي خواهم استفاده كنم؛ كه اسلام مي خواهد؛ مسجد از حيث محتوا طوري باشد كه كنار نماز قبل از نماز يا بعد از نماز، يا بين دو نماز، يا در يك زماني كه نماز



[ صفحه 37]



نيست، به تعبير امروزي ها، كلاسي در آن باشد. هر روز كه جوان ها به مسجد مي آيند يك مطلب تازه، يك علم مستطرف ياد بگيرند. عين همان كلاسي كه در دانشگاه يا دانشكده مي گوئيم. آيا مساجد ما معمولا اين طور است؟ اگر اين طور باشد كه خوب است. اما اگر اين طور نباشد. اين يك ضايعه ي مهمي است. اگر ما همه آن جاذبه ها را درست كنيم، فكر نمي كنم رفت و آمد جوان ها ادامه پيدا كند. يعني تمام آن جاذبه ها هم درست بشود و جوانان به مسجد بيايند امروز، فردا، اين هفته، هفته ديگر وقتي چيزي گير آنها نيايد. از آمدن به مسجد سرد مي شود. اين روايت مي گويد: مسجد بايد اين طور باشد كه «من اختلف الي المساجد استفاد علما مستطرفا» تكرار در بعضي از مطالب خيلي خوب است كه گفته شود. اميرالمؤمنين علي (ع) در دوران حكومتش، وقتي كه در كوفه 4 و 5 سال حاكم بود. مطلبي كه براي مردم خيلي آموزنده بود؛ مرتب هر شب، همين جمله را مي گفت. تكرار ضرر ندارد؛ يك مطلب لازم بايد؛ تكرار شود. اما اين هم درست نيست. كه جوان اين محرم به مسجد بيايد؛ ببيند واعظ همان هايي را مي گويد؛ كه پارسال مي گفت يا دو سال قبل گفته است خب اين جوان كم كم زده مي شود. اين علم مستطرف، اين علم جديد، اين دانش جديد، براي امام جماعت يك مسئوليت درست مي كند. براي كسانيكه براي مسجد برنامه ريزي مي كنند مسئوليت درست مي كند. حتي براي خود مردم كه در مسجد شركت مي كنند نيز مسئوليت درست مي كند. يعني خود مردم بايد خواهان اين باشند. اين روايت را بخوانند و به آقاي امام جماعت و دست اندركاران اداره مسجد، بگويند؛ روايت اين طوري مي گويد؛ كه هر كس كه به مسجد مي آيد و مي رود؛ بايد يك علم تازه يي ياد بگيرد. چه طوريست؟ مساجد ما اين طور هست؟ يا



[ صفحه 38]



اين طور نيست؟ جمله ديگرش «استفاد آية محكمة» در روايتي كه اول كتاب اصول كافي هست؛ فرمودند؛ «انما العلم ثلاثه»؛ آية محكمه او فريضة عادله او سنة قائمه» يعني علم، منحصر در اين سه مورد است. بزرگان ما فرمودند؛ «آية محكمه» يعني اصول عقايد. اين روايت مي گويد؛ مسجد بايد طوري باشد؛ كه كسانيكه به مسجد رفت و آمد مي كنند؛ يعني بايد با يك نظم و نظام خاصي، اصول عقايد را ياد بگيرند و وقتي مسجد برنامه خودش را شروع مي كند؛ 50 يا 60 يا 100 نفر جوان، علاقه مند مي شوند؛ به مسجد بيايند. 6 ماه يك سال دو سال كه گذشت؛ اين جوانها دوره ي، اصول عقايد را در اين مسجد ياد گرفته باشند و اين دوره، دوره برنامه اصول عقايد باشد. اگر معني «آية محكمه» اين باشد. اگر بگوئيم نه، «آية محكمه» يعني آيه محكم قرآن، اين همان توصيه يي است كه هميشه به ما كردند و ما هم عرض مي كنيم. كه امروز بايد، محكمات اسلام را در محافل ديني مان بر مردم بگوئيم؛ مطالب متشابه و مطالبي كه براي خودمان هضم نشده و مطالبي كه سئوال انگيز است و گفتن مطالبي كه سودي براي شنونده ندارد و براي مخاطب 5 سئوال هم ايجاد مي كند، چه لزومي دارد؟ گفته بشود. قرآن آيات محكم دارد.

آيات محكمات و آيات متشابهات دارد. «آية محكمه» اگر به معني اصول عقايد هم نباشد؛ يعني مراجعين به مسجد يك آيه قرآن، از آيات محكمه قرآن را ياد بگيرند يا يك مطلب محكم از محكمات اسلام را من فكر مي كنم اين بعد معنوي مي تواند خيلي بيشتر به مساجد جاذبه بدهد. اگر بعضي از آن جهات رعايت نشود. كه نبايد چنين باشد و بايد همه اش رعايت بشود. ولي بعد معنوي و اين بعد محتوايي خيلي مهمتر است و در بسياري از مساجد ما مورد غفلت



[ صفحه 39]



است. اين روايت را من عرض نمي كنم كه مربوط به امام جماعت هاست. ولي ميشود از آن استفاده كرد، مي شود طوري پياده و تطبيق كرد كه مربوط به آقايان ائمه جماعت باشد. «ذكر عند رسول الله، صلي الله و عليه و آله، رجلان» خدمت رسول اكرم (ص) نام دو نفر برده شد. كان احد ما يصلي مكتوب و يجلس و يعلم الناس الخير» به پيغمبر عرض كردند: يكي از اينها (از آن دو مرد) نماز مي خواند. و مي نشيند، به مردم چيزي ياد مي دهد. (يك چيز عمومي، چيزي كه خير آن شامل همه شود.) «يكي از اين دو نفر مثل امام جماعت نماز مي خواند و بعد از نماز به مردم چيزي ياد مي دهد. يصلي مكتوب و يجلس فيعلم الناس الخير، و كان الاخر يقيم النهار و يقوم الليل» ولي ديگري نماز مي خواند بعد مشغول عبادت است. رسول خدا طبق اين نقل فرمود: «فضل الاول علي الثاني، كفضلي علي الناس» فضيلت اولي بر دومي، مثل فضيلت من است بر ساير مردم. شايد معني اش اين است كه آن اولي كار من را انجام مي دهد. همان كار پيغمبر را انجام مي دهد. و آن دومي كار آن مردم را انجام مي دهد. اگر واقعا وظيفه امام جماعت در مسجد اين هست كه علاوه بر نماز معلم باشد. «يعلم الناس الخير» بايد توجه داشته باشد كه معلم بودن فقط به اين عملي نمي شود كه يك جلسه باشد و مجلسي باشد رد بشويم. بلكه بايد با برنامه ريزي دقيق طوري كند كه واقعا كسانيكه به مسجد مي آيند؛ اصول عقايد ياد بگيرند. واقعا كسانيكه به مسجد مي آيند؛ مطالب تازه ي ديني را ياد بگيرند. و شايد اين عمل علم مستطرف بشود. يك قدري هم گسترده تر معني كنيم كه اصلا دانش نو ياد بگيرد. حالا دانش ديني محض هم نباشد. ولي در ارتباط با دين باشد. «او كلمة تدله علي هدي» يا «كلمة تصده عن رداء» برنامه محتوايي مساجد بايد طوري باشد كه به



[ صفحه 40]



مردم علم نو ياد بدهد. اصول عقايد ياد بدهد. محكمات اسلام را در اختيار مردم بگذارد. و يك برنامه انذاري يك برنامه وعظ و انذار و تبشير هم به صورت مدام داشته باشد. واقعا كسي به مسجد رفت و آمد مي كند؛ علاوه بر اينكه نماز مي خواند؛ مطالبي كه او را راهنمايي مي كند بشنود. «كلمة تدله علي هدي» يك مطالبي بشنود، كه راهنماي او باشد. اين كلمات چون از ائمه ما و از رسول خداست. نبايد ما در معني كردنش تنگ نظر باشيم و خيلي محدود معني كنيم. امروز در مملكت ما جامعه ما، مسلمان ها، جوان ها، ميان سالها، پيرها، زن ها، مردها، به راهنمايي ها فراوان ما در مقاطع حساس نياز دارند. مسجد بايد اين برنامه را داشته باشد.

«كلمة تدله علي هدي» يك معني گسترده يي دارد. يعني برنامه يي كه درست مي شود. واقعا بايد راهنماي همه باشد. در مقاطع حساس كه براي مملكت مسئله يي پيش مي آيد، اين مساجد، هستند كه مردم را هدايت كنند. و بايد برنامه شان طوري باشد كه بتوانند؛ مردم را از لغزشها و مهلكه ها نجات بدهند. «كلمة تصده عن رداء» ولي بنده به سهم خودم در تعدادي از مساجد كه رفت و آمد دارم؛ مي بينم همه اين طور نيستند. يعني وقتي با اين روايت، مسجد را مقايسه مي كنيم، مي بينيم، علاوه بر اينكه بسياري از مساجد ما آن امتيازات ظاهري كه بايد داشته باشد را ندارند. از حيث بعد محتوايي هم اين طور نيست. در مساجد كسانيكه برنامه ريزي مي كنند، بدانند كه ديگر، اين روزها روز رودربايستي نيست. روز تعارف نيست. واقعا اگر مساجد هيأت امناء دارد؛ بايد بفهمد چه كار مي كنند؟ خب زيارت عاشورا خيلي خوب هست. همه بايد بخوانند. همه بايد استفاده كنند. اما اگر هيأت امناي مسجدي فقط طرز فكرش



[ صفحه 41]



اين است كه در طول هفته يك زيارت عاشورا كه اول صبح داشتند. كافي است. خوب اين كافي نيست! اين هيأت امناء نمي تواند، هيأت امناي مسجد باشد. اصلا اين هيأت امنا نمي تواند؛ تشخيص بدهد، كه زيارت عاشورا يك بعد كار او هست. يك مطلب از مطالبي هست كه بايد در مسجد باشد. اين هيأت چند نفر هستند، ديگر اين روزها روز تساهل نيست. كساني كه اين سمت را عهده دار مي شوند؛ بايد جدي باشند. اين افراد بايد قدرت داشته باشند و جدي وارد عمل بشوند.

در مسجد هر محل كسانيكه خودشان اين توانايي و رشد را دارند. بايد بروند دخالت كنند. بايد بروند از امام جماعت. درخواست كنند، بايد بروند براي او امكانات فراهم كنند. بايد براي دعوت سخنران خوب همكاري كنند. الان در بسياري از مساجد دعوت سخنران ها به عهده افراديست كه تشخيص نمي دهند. چه بايد كرد؟ وقتي هم به امام جماعت گفته مي شود، جواب مي دهد: «دست من نيست به اختيار من نيست.» چرا اين طور بايد باشد؟ مگر يك برنامه تربيتي نيست؟ مگر آقايي كه مي خواهد بالاي منبر برود نمي خواهد، معلم مردم باشد؟ نميخواهد مربي مردم باشد؟ نمي خواهد، به مردم دين ياد بدهد؟ خوب چه كسي بايد صلاحيت او را تشخيص بدهد و دعوت كند؟ واقعا امروز مي شود، به همان توسل اكتفاء كرد. هر چه داريم از همان توسلات داريم. اما آيا مي شود، به همان توسلات اكتفاء كرد؟ نمي شود اكتفاء كرد! من عرضم اين است كه با استفاده از اين قبيل روايات، بايد خيلي بيشتر به فكر غناي محتوايي مساجدمان باشيم.

و اين هم وظيفه امام جماعت است. هم وظيفه كساني است كه مسجد را اداره مي كنند. هم وظيفه خود مأمومين براي نماز حاضر مي شوند.



[ صفحه 42]



و مشابه اين حرف در نماز جمعه ها هم هست. كه به حمدالله آنجا خيلي خيلي خوب است. اگر كمبود دارد. بايد تأمين بشود. ولي آنجا عين همين حرف آنجا است. اگر واقعا يك امام جمعه يي نمي تواند در يك جا معلم باشد؛ همه بايد او را ياري كنند؛ تا به اينجا برسد. اگر نه. كسي ديگر... اين روايت را كه عرض كردم، از چند نفر و از معصومي نرسيده است. به اين بياني كه ما گفتيم؛ نفرموده است كه مسجد بايد اين طور باشد. ولي وقتي مي فرمايد: «من اختلف الي المساجد استفاد احدي ثمان علما مستطرفا، آية محكمة، كلمة تدله علي الهدي، كلمة تصده عن رداء، سنة قائمة» بالاخره از اين استفاده مي شود كه محتواي مسجد بايد اين جور چيزها باشد. من فكر مي كنم؛ يك قدري كج سليقگي باشد كه با بعضي از برنامه هايي مثل موسيقي و از اين قبيل... جوان ها را به مسجد جذب كنند. اصلا اين كار مسجد نيست. من حالا موسيقي را چون ظاهرش بود؛ عرض كردم، يك مصداق ديگر هم دارد هم كه به فكر افتادند، كه جوان ها را جمع كند و جذب كنند گاهي از يك راههاي انحرافي گاهي استفاده مي شود. ورزش خوب است ولي با ورزش نمي شود، كسي را به مسجد جذب كرد. كسي را كه با ورزش به مسجد جذب كنيم؛ اگر موفق باشد، ورزش ياد مي گيرد.

كسانيكه مي خواهند در كنار مسجد به نماز بيايند بايد به عطش روحي آنها پاسخ داده شود. به نياز معنوي آنها پاسخ داده شود. يك بعد مهم آن خود امام جماعت است كه الحمدالله از اين بعد موارد بسياري داريم كه همانطوريكه من عرض مي كنم هست. اصلا امام جماعت، خودش را، خط مشي خود را، زندگي اش را، رفت و آمدش را، خانه و داخل خانه اش را وجاهت معنوي داده است.



[ صفحه 43]



اين مي تواند جوانان و مردم را جذب بكند. نه موسيقي و بعضي برنامه هاي جنابي كه براي بچه ها خوب است واقعا چند نفر كه داخل مسجد مي آيند و مي روند و در يك ماه با امام جماعت و معاشرت مي كنند، مي بينند كه واقعا خداترس و واقعا دلسوز است و مي خواهد خدمت بكند. مي بينند واقعا ماديات را در نظر ندارد. و به فكر معنويات مردم هست. اين ها هستند كه مردم را جذب مي كنند، ما بيشتر در اين جهات بايد قدم برداريم «او رحمة منتظره» يكي از استفاده هاي رفت و آمد به مسجد اين هست كه رحمت و لطف كه در انتظارش هست مي رسد. يعني مسجد، بايد فضايي باشد كه در هر لحظه لطف خدا را جلب كند. فضاي مسجد بايد فضاي معنويتي باشد كه هر لحظه رحمت الهي را جذب كند. بطوريكه و هر كسي كه وارد مسجد مي شود، اگر هيچ برنامه ايي هم نبود، از فضاي معنوي استفاده كند. از همه مهمتر جمله اي كه در آغاز روايت هست من در اتمام صحبتهايم عرض مي كنم «من ادام الاختلاف الي المساجد، استفاد اخا في الله» رفت و آمد به مسجد باعث ميشود كه من برادر ديني براي خودم پيدا كنم. يعني مسجد بايد مجمع يك تعدادي از خوبان باشد كه هر كسي وارد مسجد مي شود بتواند يك برادر حزب الهي ديني براي خودش انتخاب كند. يك برادر خوب ديني به معني واقعي شايد براي همه شما روشن باشد كه چه امتيازات و ويژگيهايي بايد داشته باشد. متأسفانه، امروز مساجد ما، بسيارش اين طور هست. افرادي، يكسال و دو سال بيشتر و كمتر كنار هم، در يك صف نماز مي خوانند ولي اثري از برادري در كار نيست. كه يك نمونه اش اين هست كه اين افراد به فكر هم باشند.

در يك صف نماز مي خوانند؛ غني ترين فرد محله به فكر آن فقير نيست!! بايد



[ صفحه 44]



مسجد ما طوري باشد كه افرادي كه جمع مي شوند. افرادي باشند، كه هر كسي وارد آن جمع مي شود. جذب بشود. بگويد چه خوب شد كه من با اينها آشنا و رفيق شدم. چه خوب شد كه آمدم اينها در زندگي من اثر گذاشتند. اصلا طرز و خط مشي كلي زندگي مرا عوض كردند. من جور ديگر بودم. جور ديگر شدم. اين هاست كه مي تواند به مساجد محتوا بدهد. «استفاد اخا في الله، آية محكمة، علما مستطرفا، كلمة تدله علي الهدي، كلمة تصده عن رداء، رحمة منتظرة، سنة قائمه» تا آخر روايت كه من بيش از ديگران حق مزاحمت ندارم. با كمال عذر از همه عزيزان پوزش مي خواهم.

و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته.



[ صفحه 47]




بازگشت