راه تحصيل حضور قلب


اكنون كه اهميت حضور قلب در نماز و عبادات روشن شد، سزاوار است در پي به دست آوردن اين كليد سعادت باشيم، و چه كسي بهتر از آنان كه اين راه را پيموده اند؟

امام خميني رحمه الله در تحصيل حضور قلب، دو نكته ي مهم را لازم مي دانند:

1. فراغت وقت و قلب؛

2. اهميت عبادت را به قلب فهماندن.

ايشان در مورد فراغت وقت مي نويسند:

مقصود از فراغت وقت آن است كه انسان در هر شبانه روزي براي عبادت خود، وقتي را معين كند كه در آن وقت، خود را موظف بداند فقط به عبادت، و اشتغال ديگري را براي خود در آن وقت قرار ندهد. انسان اگر بفهمد كه عبادت يكي از امور مهمه اي است كه از كارهاي ديگر اهميتش بيش تر، بلكه طرف نسبت با آن ها نيست، البته اوقات آن را حفظ مي كند و براي آن وقتي موظف مي كند... [1] .



[ صفحه 67]



سپس آن را يك برنامه ي ضروري مي دانند و مي نويسند:

در هر حال، انسان متعبد بايد اوقات عبادتش موظف باشد؛ البته اوقات نماز[ها] را، كه مهمترين عبادات است، بايد حفظ كند و آن ها را در اوقات فضيلت به جا آورد و در آن اوقات، براي خود شغل ديگري قرار ندهد و همان طور كه براي كسب مال و منال و براي مباحثه و مطالعه، وقت موظف قرار مي دهد، براي اين عبادت نيز قرار دهد كه در آن وقت فارغ از امور ديگر باشد تا حضور قلب، كه مغز و لب عبادات است، براي او ميسور باشد. [2] .

و لازمه ي اين را كه انسان وقتي مخصوص براي عبادت خود قرار داده باشد اين مي دانند كه انسان نماز را زايد بر زندگي فرض نكند و با اين كه خودشان هيچ گاه نماز را از اول وقت آن به تأخير نمي انداختند، از باب شكسته نفسي مي نويسند:

ولي اگر مثل نويسنده، نماز را با تكلف به جا آورد و قيام به عبوديت معبود را از امور زايده بداند، البته آن را تا آخر وقت امكان تأخير مي اندازد؛ و در وقت اتيان آن نيز به واسطه ي آن كه كارهاي مهمي به نظر و گمان خود مزاحم با آن مي بيند، سر و دست شكسته اتيان مي كند. البته چنين عبادتي نورانيت ندارد، سهل است؛ مورد غضب الهي است و چنين شخصي مستخف به صلاة و متهاون در امر آن است. [3] .



[ صفحه 68]



ايشان در مورد «فراغت قلب» نيز مي نويسند:

و از فراغت وقت مهم تر فراغت قلب است، بلكه فراغت وقت نيز مقدمه اي براي اين فراغت است و آن چنان است كه انسان در وقت اشتغال به عبادت، خود را از اشتغالات و هموم دنيايي فارغ كند و توجه قلب را از امور متفرقه و خواطر متشتته منصرف نمايد و دل را يك سره خالي و خالص براي توجه به عبادت و مناجات با حق تعالي نمايد و تا فراغت قلب از اين امور حاصل نشود، تفرغ براي او و عبادت او حاصل نشود. [4] .

براي درك اهميت نماز و فهماندن آن به قلب، به خواننده امر مي فرمايد:

قدري تفكر كن كه به حسب روايات اهل بيت عصمت عليهم السلام كه معادن وحي و تمام فرمايشاتشان و علومشان از وحي الهي و كشف محمدي صلي الله عليه و اله است، قبولي نماز شرط قبولي ساير اعمال است و اگر نماز قبول نشود، به اعمال ديگر اصلا نظر نكنند. و قبولي نماز به اقبال قلب است كه اگر اقبال قلب در نماز نباشد، از درجه ي اعتبار ساقط و لايق محضر حضرت حق نيست و مورد قبول نمي شود. [5] .

حضرت امام رحمه الله پس از توضيح اين مطالب، از خواننده مي خواهند تا زمام امور در دست خود اوست و در اين دنياست،



[ صفحه 69]



درهاي بهشت و سعادت را به روي خود باز كند و در تحصيل حضور قلب در نماز تلاش نمايد.


پاورقي

[1] شرح چهل حديث، ص 426.

[2] همان، ص 427.

[3] همان.

[4] همان، ص 428.

[5] آداب الصلاة، ص 41.


بازگشت