تضرع امام در عبادت


از تضرع حضرت امام رحمه الله در عبادت هايشان، خاطرات زيادي در ذهن اطرافيان باقي مانده است. حالت هاي روحي آن بزرگوار در نماز، ماجراهاي غير قابل وصفي دارند. يكي از بستگان ايشان در اين باره مي گويند:

اين را من، به خصوص از رمضان سال قبل از رحلتشان، خوب به ياد دارم: بعضي وقت ها، هر بار به دليلي، به نزد ايشان مي رفتم و سعادت پيدا مي كردم كه با ايشان نماز بخوانم؛ وارد اتاق كه مي شدم، مي ديدم كه قيافه شان كاملا برافروخته است و چنان اشك ريخته اند كه دستمال كفاف اشكشان را نمي داد و كنار دستشان حوله مي گذاشتند. ايشان شب ها چنان حالتي داشتند و اين واقعا معاشقه بود. [1] .



[ صفحه 50]



ديگري از احمد آقا نقل مي كند:

احمد آقا گفتند: شبي در ماه رمضان، من روي پشت بام خوابيده بودم - خانه ي ايشان يك خانه ي كوچك 45 متري بود - بلند شدم و ديدم كه صدا مي آيد و بعد متوجه شدم كه آقا است كه در تاريكي در حال نماز خواندن است و دست هايش را به طرف آسمان دراز كرده و گريه مي كند. [2] .

همچنين جناب حجة الاسلام و المسلمين سيد حميد روحاني به نقل از يكي از استادان حوزه ي علميه ي قم مي گويند:

قبل از اين كه امام به زندان و تبعيد كشيده شوند، شبي مهمان حاج آقا مصطفي بودم. البته او هم در منزل امام زندگي مي كرد و خانه ي جداگانه اي نداشت. نصف شب بود كه با صداي آه و ناله از خواب بيدار شدم. با نگراني، حاج آقا مصطفي را، كه در كنارم دراز كشيده بود، بيدار كردم و گفتم: بلند شو، ببين در خانه تان چه خبر است! مرحوم حاج آقا مصطفي بلند شد و نشست و گوش داد و پس از آن دوباره خوابيد و در همان حال، گفت: آقا مشغول تهجد است؛ مشغول عبادت است. [3] .

در مورد آخرين روزهاي عمر شريف ايشان نقل شده است:

يكي از نزديكان امام نقل مي كرد: مدتي به اذان صبح مانده بود كه وارد اتاق امام در بيمارستان شدم. ايشان را در حالت عجيبي



[ صفحه 51]



يافتم. حضرت امام رحمه الله آن قدر گريه كرده بودند كه تمامي چهره ي منورشان خيس شده بود. هنوز هم اشك هاي مباركشان چون باراني جاري بود و چنان با خداي خود راز و نياز مي كردند كه من تحت تأثير قرار گرفتم. وقتي متوجه من شدند، با حوله اي كه بر شانه داشتند، صورت خود را خشك كردند. [4] .


پاورقي

[1] امام در سنگر نماز، ص 68 و 69، خاطره ي فاطمه طباطبائي، نماز خوبان، ص 138، خاطره ي فاطمه طباطبائي.

[2] همان، ص 69، خاطره ي محمد رضا ناصري.

[3] سرگذشت هاي ويژه از زندگاني امام خميني رحمه الله، ج 1، ص 91، خاطره ي حميد روحاني.

[4] امام در سنگر نماز، ص 75 و 76، خاطره ي علي اكبر آشتياني.


بازگشت