برخورد امام با مستخف نماز يا ترك كننده ي آن


امام خميني - رضوان الله عليه - هميشه نماز را در اول وقت آن به جا مي آوردند و به ديگران نيز سفارش مي كردند كه نماز را در وقت خودش به جا بياورند، و از تأخير نماز بسيار ناراحت مي شدند. در مورد ايشان مي گويند:

امام نسبت به نماز اول وقت، خيلي عنايت داشتند. اگر طلبه اي كه در درس امام در مسجد اعظم يا مسجد سلماسي شركت مي كرد، پس از درس و در آخر وقت، براي نماز خواندن بلند مي شد، امام از اين كه او نمازش را تا اين وقت به تأخير انداخته بود، ناراحت مي شدند. [1] .

اين برخورد حضرت امام رحمه الله آن قدر در ديگران تأثير مي گذاشت كه از قول حاج احمد آقا نقل مي كنند:

«امام هيچ وقت به ما نگفتند نماز بخوانيد، اما ما هم هيچ وقت نمازمان را ترك نكرديم.» حالا اين چه جور حركت و رفتاري است كه در زندگي چنين تأثيري را مي گذارد، نمي دانم. احمد آقا مي فرمودند: «يك روز نماز ظهر و عصر را نخوانده بودم و از منزل بيرون آمدم؛ نه اين كه مي خواستم نخوانم، نخير؛ ولي بيرون



[ صفحه 26]



آمدم. از قضا، در همان لحظه، در داخل كوچه با امام كه از درس مي آمدند، برخورد كردم. هنوز كمي به غروب آفتاب مانده بود. تا امام به من رسيدند، خيال كردم كه به من بگويند كه چرا نمازت را نخواندي، برگشتم و نمازم را خواندم. [2] .

در مورد ترغيب بچه ها به نماز بدون تأخير، روش حضرت امام رحمه الله اين بود كه:

هر وقت كه بچه ها را مي ديدند، مي پرسيدند: «نمازت را خوانده اي؟» اگر نخوانده بودند، جانمازشان را مي دادند و مي گفتند: «برو وضويت را بگير و بيا نمازت را بخوان.» بعد از نماز، نصيحت مي كردند كه «ببين كه اگر همين نماز را سر موقع مي خواندي، چه قدر بهتر بود، خدا هم خوشش مي آيد.» [3] .

ولي در مورد قضا شدن نماز، مي گويند:

امام نمي توانستند تحمل كنند كه مكلف نمازش را قضا كند. [4] .

نقل است كه مي گفتند:

شما بايد در طول اين ساعت نماز بخوانيد. واي بر حال كسي كه در طول اين ساعت نماز را نخواند! آن وقت اگر آن نماز را نخواند، بايد از خانه بيرون برود. [5] .



[ صفحه 29]




پاورقي

[1] همان، ص 16 و 17، خاطره ي صادق خلخالي.

[2] همان، ص 100، خاطره ي يوسف صانعي.

[3] همان، ص 101، خاطره ي فاطمه طباطبائي.

[4] همان.

[5] همان، ص 102 و 103، خاطره ي فريده مصطفوي.


بازگشت