خطر سبك شمردن نماز


اگر نسبت به نماز، با وجود جايگاه ويژه اي كه به عنوان ستون دين دارد، سستي كنيم و - خداي ناكرده - آن را سبك بشماريم، ممكن است خيمه ي دين، كه به اين ستون بسته است، فرو ريزد و دين از دست برود. بنابراين، روشن است كه سبك شمردن نماز خطرات بزرگي را متوجه انسان مؤمن مي كند. درباره ي خطر سبك شمردن نماز، به ذكر چند حديث مي پردازيم:

عن محمد بن يعقوب باسناده عن ابي جعفر عليه السلام قال:

لا تتهاون بصلاتك فان النبي صلي الله عليه و اله قال عند موته: «ليس مني من استخف بصلاته» [1] .

حضرت باقر عليه السلام فرمودند: در نمازت، سستي مكن؛ زيرا كه رسول خدا صلي الله عليه و اله هنگام رحلت خود فرمودند: كسي كه نماز را سبك بشمارد از من نيست.



[ صفحه 22]



قال ابوالحسن الاول عليه السلام:

لما حضرت ابي الوفاة، قال لي: يا بني، لا ينال شفاعتنا من استخف بالصلاة [2] .

حضرت كاظم عليه السلام فرمودند: چون هنگام وفات پدرم رسيد، به من فرمود: پسركم، به شفاعت ما نمي رسد كسي كه نمازش را سبك بشمارد.

اگر كسي اهل دقت باشد، همين حديث براي او كافي است؛ آن بزرگوار در بستر شهادت به فرزند خود چنين سفارش مي كند، و اين دليل بر اهميت نماز و خطر سبك شمردن آن است.

امام خميني رحمه الله در كتاب شرح چهل حديث اين حديث شريف را نقل نموده، در ذيل آن مي نويسند:

براي اهل اعتبار، همين بس است. خدا مي داند كه انقطاع از رسول اكرم صلي الله عليه و اله و خروج از تحت حمايت آن سرور چه مصيبت عظيمي است! و حرمان از شفاعت آن سرور و اهل بيت معظم او چه خذلان بزرگي است! گمان مكن كه بدون شفاعت و حمايت آن بزرگوار، كسي روي رحمت حق و بهشت موعود را ببيند. [3] .

حضرت امام رحمه الله در مورد خطر اهميت ندادن به نماز هشدار داده، مي فرمايند:

خداي تعالي و اولياي او بي نيازند از عمل من و تو، بلكه



[ صفحه 23]



بيم آن است كه اگر اهميت ندادي، منجر به ترك آن شود و از ترك به جحود رسد كه كارت يكسره شود و به شقاوت ابدي و هلاكت دائمي رسي. [4] .

آري، وقتي انسان عملي را بي اهميت دانست، ممكن است آن را ترك كند و ترك نماز ممكن است به انكار آن منجر شود و انسان كافر گردد، دين او از بين برود و به شقاوت و بدبختي دنيا و آخرت مبتلا شود.


پاورقي

[1] شرح چهل حديث، ص 427، به نقل از: فروغ كافي، ج 3، ص 269، حديث 7؛ وسايل الشيعه، ج 4، ص 24، باب 6، روايت 4413.

[2] همان، ص 427، به نقل از: فروع كافي، ج 3، ص 270، حديث 15؛ بحارالانوار، ج 47، ص 7، باب 1، روايت 23.

[3] همان، ص 428.

[4] همان.


بازگشت