مستحباتي كه براي خطيب ذكر شده است


مسأله ي 21 - مستحباتي براي خطيب ذكر كرده اند كه در اينجا به بررسي و تحقيق در آنها مي پردازيم: يكي از آنها بلاغت خطيب است، و اين بلاغت خطيب گرچه خوب و مستحسن است و قهرا موجب جذب مردم و بهتر پذيرفتن گفته ها مي شود، لكن، دليل شرعي بر استحباب آن وجود ندارد. و امر ديگري كه در قواعد به عنوان مستحب ذكر



[ صفحه 128]



شده است مواظبت خطيب بر واجبات و آوردن آنها در اول وقتشان است، لكن اين هم دليل شرعي ندارد، گرچه موعظه ي خطيبي كه داراي چنين صفتي است أوقع در نفوس بشري است. مستحبات ديگر براي خطيب، پوشيدن عمامه و رداء يمني و تكيه كردن بر كمان يا عصا يا شمشمير، و بالاي منبر رفتن و نهادن منبر در طرف راست قبله، و سلام دادن از روي منبر به مردم است. اينها اموري است كه در قواعد علامه و تذكره [1] و بعضي از كتابهاي ديگر آمده است، بلكه در مفتاح الكرامة شرح قواعد آمده است «هيچ خلافي در اين احكام نيست بلكه ظاهر كتاب غنيه اين است كه اجماع بر ارتداء است، و در كتاب «منتهي» آمده است كه أهل علم بر آنند كه مستحب است خطيب بر كمان يا عصا مانند يا شمشير و مانند آن تكيه كند». [2] .

آنچه كه لازم بذكر است اين است كه عمامه و رداء پوشيدن در موثقه سماعه آمده است، و تعبير هم، تعبيري است كه نوعا از آن برداشت استحباب مي شود، زيرا در آنجا آمده است «ينبغي للأمام الذي يخطب بالناس يوم الجمعة أن يلبس عمامة في الشتاء و الصيف و يتردي ببرد يمنية أو عدني» [3] يعني سزاوار است براي امام جمعه اي كه در روز جمعه براي مردم خطبه مي خواند، در فصل سرما و گرما، عمامه بپوشد و به برد يمني يا عدني ارتداء كند. قبلا گفتيم: عبارت ينبغي با استحباب و وجوب مي سازد، لكن در اين جا اتفاق و اجماع بر استحباب آن شده است، و لذا متعين همان استحباب است. و در روايت عمر بن يزيد از امام صادق (ع) آمده است «اذا كانوا سبعة يوم الجمعة فليصلوا في جماعة و ليلبس البرد و العمامة و يتوكأ علي قوس أو عصا» [4] يعني هر گاه در روز جمعه هفت نفر بودند، بايد نماز را به جماعت بخوانند و بايد برد و عمامه پوشيده شود، و بر كمان يا عصائي تكيه شود. همانطور كه ناگفته پيدا است ظاهر اين حديث وجوب پوشيدن برد و عمامه و تكيه بر كمان يا عصا است، لكن اتفاق و اجماع بر عدم وجوب



[ صفحه 129]



است و اين معني براي تصرف در ظهور صيغه أمر، كافي است، پس متعين، استحباب آن امور است، لكن تعميم چيزي كه بر آن تكيه مي شود به شمشير و مانند آن، دليلي ندارد، و علامه كه اين تعميم را داده است، تأسي و اقتداء به پيامبر را دليل آن دانسته است [5] كه براي ما ثابت نيست.

و اما بر فراز منبر رفتن، صحيحه ي محمد بن مسلم بر آن دلالت مي كند، زيرا در آن آمده است «... يخرج الأمام بعد الأذان فيصعد المنبر فيخطب...» [6] يعني امام بعد از اذان خارج مي شود و بر فراز منبر بالا مي رود، سپس شروع به خطبه مي كند. و در مرفوعه ي عمرو بن جميع آمده است كه علي (ع) فرمود: «من السنة اذا صعد الأمام المنبر أن يسلم اذا استقبل الناس» [7] يعني جزء سنت پيامبر است كه هر گاه امام جمعه بر فراز منبر برآيد و رو در روي مردم قرا گيرد سلام بدهد. همانطور كه پيداست روايت أول گرچه مضمره است، لكن ظاهر در اين است كه واجب است خطبه روي منبر خوانده شود، و شايد به ضميمه ي فهم اصحاب و عمل به آن بتوان معناي استحباب را از آن استفاده كرد و آن را براي استحباب كافي دانست و اما روايت دوم كه هم رساناي اين است كه جاي خطبه روي منبر است و هم مفيد استحباب سلام دادن خطيب به نمازگزاران از نظر سند تمام نيست و نمي توان بر اساس آن، فتوا داد، بلكه به نظر ما روايت قبلي هم به همين اشكال مبتلا است، مگر اينكه اخبار «من بلغ» اينگونه احاديث را معتبر كند كه بسيار بسيار بعيد است.

و اما قرار دادن منبر در طرف راست قبله ظاهرا دليل ضعيفي هم ندارد چه رسد به دليل معتبري، منتهي علامه در تذكره [8] ، دليل آنرا اقتداء به پيامبر دانسته است كه ثابت نيست.


پاورقي

[1] تذكره ج 1 صلاة الجمعة.

[2] مفتاح الكرامة ج 3 ص 125.

[3] وسائل الشيعه، ابواب صلاة الجمعة، باب 24 ح 1.

[4] همان مدرك ح 2.

[5] تذكره ج 1 صلاة الجمعة بحث 6.

[6] وسائل الشيعه، ابواب صلاة الجمعة باب 25 ح 3.

[7] وسائل الشيعه، ابواب صلاة الجمعة، باب 28 ح 1.

[8] تذكره ج 1 صلاة الجمعة بحث 6.


بازگشت