آغاز وقت خطبه هاي نماز جمعه


مسأله 2 - آيا وقت آغاز خطبه ي نماز جمعه، هنگام زوال خورشيد است يا خطبه حتما بايد قبل از زوال آغاز شود و يا هر يك از آن دو جايز است؟

در اين مسأله اختلاف شديدي بين فقهاء وجود دارد: عده اي از آنها كه در ذكري آنها را معظم و در تذكره، أشهر و در بعض ديگر مشهور و در بعض ديگر اجماع دانسته اند گفته اند: محل خطبه، بعد از زوال خورشيد است [1] گروهي ديگر گفته اند: تقديم دو خطبه بر زوال خورشيد جايز است، يعني هم جايز است خطبه را قبل از زوال ايراد كرد و هم جايز است آنرا بعد از زوال ايراد كرد. [2] و بعضي فتوا داده اند به اينكه موضع خطبه قبل از زوال است و تأخير آن به بعد از زوال جايز نيست. و شايد بعضي هم فتوا به استحباب تقديم آن داده باشند آنطور كه در بعضي از كلمات ديده مي شود، [3] لكن مهم اين نيست كه چند قول در مسأله است، بلكه مهم ملاحظه مدرك مسأله است: دو روايت وجود دارد كه ظاهر در وجوب ايراد خطبه بعد از زوال است يكي رواية محمد بن مسلم است كه قبلا هم بدان اشاره شد در آن روايت آمده است: «يخرج الأمام بعد الأذان فيصعد المنبر فيخطب» يعني امام بعد از اذان خارج مي شود، پس به منبر مي رود و خطبه مي خواند. و دومي رواية عبدالله بن ميمون از جعفر از پدرش است. در آن روايت آمده است: «رسول خدا هر گاه به نماز جمعه مي رفت، روي منبر مي نشست تا أذان گويان از أذان فارغ بشوند». [4] همانطور كه ناگفته پيدا است اين دو روايت از نظر سند تمام نيستند



[ صفحه 105]



زيرا اولي مضمره است و سند دومي مشتمل بر جعفر نامي است كه از پدرش نقل مي كند و پدرش از رسول خدا نقل مي كند، و اين معلوم نيست چه كسي است، پس اين دو روايت از نظر فني اعتبار ندارند، گرچه مضمره ي محمد بن مسلم را حسنه شمرده اند و اضمارش را نديده پنداشته اند همانطور كه مضمرات زراره را مانند مسندات، دانسته اند لكن ما نمي توانيم به اين درجه، خوشبيني داشته باشيم از طرف ديگر در حديث عبدالله بن سنان كه قبلا به آن اشاره شده. آمده است «.... و يخطب في الظل الأول فيقول جبرئيل يا محمد قد زالت الشمس فانزل فصل» [5] .

يعني رسول خدا در سايه ي اول خطبه مي خواند، پس جبرئيل مي گفت اي محمد خورشيد زائل شده است پس فرود آي و نماز بگذار. گفته اند: اين روايت بر اين معني دلالت دارد كه پيامبر در سايه ي اول كه سايه ي غربي است و قبل از زوال است خطبه مي خوانده است پس بايد خطبه قبل از زوال آورده شود، بويژه اينكه وقتي كه زوال مي شده است جبرئيل تذكر مي داده است كه وقت نماز شده است، پس «خطبه را به پايان ببر، و به نماز بپرداز، لكن اين را هم ما قبلا رواية ضعيف السند دانستيم و اگر از آن اشكال چشم پوشي كنيم دلالتش بدون ترديد مناقشه دارد، زيرا معناي «الظل الأول» بخوبي روشن نيست، زيرا متحمل است مراد از آن اول ظل باشد كه از سايه ي شاخص بعد از زوال تشكيل مي شود و محتمل است مراد سايه ي غربي كه قبل از زوال است باشد، و اگر معناي اول مراد باشد كه با «يصلي الجمعه حين تزول الشمس قدر شراك» مناسبت دارد با قول قبلي مناسب است و اگر مراد از آن، سايه ي غربي باشد معنايش اين است كه خطبه را قبل از زوال مي خوانده است، و چون آن جمله در هيچ يك ظهور ندارد، نمي توان آنرا دليل يكي از آن أقوال دانست.

همانطور كه قبلا گذشت روايات زيادي وجود دارد كه مي گويد: وقت نماز جمعه حين زوال خورشيد است و وقت نماز جمعه، مضيق است، لذا بسيار قريب است كه گفته شود: پس بايد خطبه كه خارج از نماز جمعه است قبل از زوال ايراد شود، زيرا



[ صفحه 106]



حين زوال خورشيد، وقت مضيق نماز جمعه است و لازمه ي آن اين است كه خطبه ي نماز قبل از آن باشد وگرنه وقت نماز خيلي بعد از زوال خورشيد خواهد بود، لكن ممكن است گفته شود خطبه ي نماز جمعه يا جزء واجب در ظهر جمعه است و يا شرط آن است كه ظاهرا شرط نماز جمعه است و شرط شيئي ظاهرا شرط مقارن شيئي است و عرفا جدا از آن شمرده نمي شود، پس وقت نماز جمعه به هنگام زوال است، يعني وقت نماز جمعه با أجزاء و شرائطش حين زوال است، و احتمال بسيار قريبي كه وجود دارد و مؤيد احتمال قبلي است اين است كه صلاة الجمعة در آن روايات بر نماز و خطبه ي آن اطلاق شده باشد همانطور كه در زمان ما اين معني مرسوم و متبادر است و اين، آنطور كه بعضي پنداشته اند خلاف ظاهر نيست، بلكه به لحاظ شرطيت خطبه براي نماز موافق استعمالات عرفي است و حداقل اين است كه اين احتمال، مانع ظهور آن الفاظ در خصوص نماز است، «بنابراين، از اين روايات چيزي بدست نمي آيد، و انصاف اين است كه اگر ساده انديشي نكنيم هيچ طرف قضيه، مورد اطمينان نيست، لكن ظاهر آيه ي شريفه ي «اذا نودي للصلاة من يوم الجمعة فاسعوا الي ذكر الله» ما را از اين روايات بي نياز مي كند، زيرا ظاهر اين است كه خداوند متعال مي فرمايد هر گاه براي نماز در روز جمعه نداء شد، واجب است بسوي ذكر الله بشتابيد، و معلوم است كه مراد از نداء، همان أذان است و أذان آنطور كه در شريعت معهود است بعد از دخول وقت مثل زوال و غروب خورشيد است پس ظاهر آيه مي گويد: بعد از زوال خورشيد بسوي نماز جمعه بشتابيد و معلوم است كه اگر محل خطبه قبل از زوال بود، وجوب شتاب هم قبل از زوال بودند نه بعد از زوال، وگرنه ممكن بود هيچكس براي خطبه حاضر نشود و أصلا نماز جمعه اي تشكيل نشود و اين با وجوب عيني نماز جمعه سازش ندارد، پس مراد از «ذكر الله» هر چه باشد ظاهر آيه اين است كه به هنگام أذان ظهر، رفتن به نماز جمعه واجب است و لازمه ي آن اين است كه آغاز خطبه ها بعد از زوال است. و ما اگر آن دو روايت و عمل مشهور بلكه اجماع منقول و ظاهر شريعت و نيابت دو خطبه از نماز را به هم ضميمه كنيم مطمئن خواهيم شد كه محل دو خطبه، زمان زوال است و تقديم آن دو بر زوال مشكل است.



[ صفحه 107]




پاورقي

[1] جواهر، ج 11 ص 226.

[2] اين قول را در جواهر به خلاف و نهاية و مبسوط و ذخيره و معتبر و كفايه و... نسبت داده است ج 11 ص 226.

[3] مبسوط ج 1 ص 151 و نهاية باب جمعه و احكامها.

[4] وسائل الشيعه، ابواب صلاة الجمعة، باب 28 ح 2.

[5] وسائل الشيعه، ابواب صلاة الجمعة، باب 8 ح 4.


بازگشت