اقامه نماز ظهر در جايي كه نماز جمعه بر پا مي شود


مسأله ي 7 - اگر در جائي شرائط برگزاري نماز جمعه موجود نباشد، لكن اين اميد هست كه قبل از فوت وقت تمام آنها جمع شود، آيا مكلف مي تواند به نماز ظهر مبادرت كند يا نه؟



[ صفحه 91]



اين مسأله در عده اي از كتابهاي بزرگان عنوان شده است، لكن بنظر مي رسد كه بنابر تضيق وقت نماز جمعه، موردي براي آن وجود نداشته باشد، زيرا اگر آغاز زوال شمس، وقت نماز جمعه است و اين وقت هم، مضيق است، در اين وقت اگر شرائط نماز جمعه، جمع باشد اقامه نماز جمعه لازم است، و اگر جمعه نباشد، مثل اينكه مكلف، ببيند هيچ خبري در اين شهر نيست و يا مي داند كه در اين روستا كسي وجود ندارد، كه خطبه بخواند، و يا مي داند كه عدد لازم در محل نيست، بديهي است كه اگر اين حالت در آغاز زوال شمس براي او پيش آيد كه مورد فرض است، علم پيدا مي كند به اينكه شرائط نماز جمعه، تحقق پيدا نمي كند و قهرا مي تواند وارد نماز ظهر شود، و معلوم است كه بعد از آن، اجتماع شرائط ممكن نيست، زيرا وقت مي گذرد، بويژه اينكه اگر محل خطبه ها را قبل از زوال بدانيم، زيرا بنابراين صورت، در ابتداء زوال شمس به عدم امكان اجتماع شرائط نماز جمعه قطع پيدا مي كنيم، و قهرا هيچ مانعي براي ورود به نماز ظهر وجود ندارد و بعدا هم ممكن نيست شرائط نماز جمعه جمع شود، تا اين بحث پيش آيد كه آيا نماز ظهرش صحيح است يا بايد آنرا اعاده كند. و اما بنابر عدم تضيق وقت به معنائي كه گذشت و در بعض صور بنابر تضيق آن، اگر در ابتداء زوال خورشيد احتمال اجتماع شرائط نماز جمعه را بدهد، مي تواند وارد نماز ظهر شود، زيرا اصل، عدم اجتماع شرائط وجوب نماز جمعه است. آنگاه اگر در واقع هم آن شرائط، جمع نشد، نمازي كه خوانده است مجزي است، زيرا وظيفه ي ظاهري اش منطبق با وظيفه ي واقعي شده است، و لكن اگر در واقع آن شرائط، جمع شود، چنانچه در حال نماز باشد وبداند آن شرائط جمع شده است بايد نماز ظهر را ترك كند و نماز جمعه بخواند، و اگر بعد از نماز ظهر بفهمد كه شرائط نماز جمعه، جمع بوده است، ظاهر اين است كه بايد نماز ظهر را اعاده كند، زيرا تكليف واقعي اش را كه نماز جمعه بوده است نياورده است و در ظرف نماز جمعه، نمازي را آورده است كه امر واقعي ندارد، پس وجهي براي اجزاء آن نيست. دقت كنيد.


بازگشت