نماز ارتباط دو لايتناهي بالا و پايين (ويكتور هوگو)


ويكتور هوگو نويسنده ي بزرگ و خالق رمان مشهور «بينوايان» مي نويسد:

«نماز گزاردن براي خدا» معناي اين كلمه چيست؟

آيا خارج از ما يك لايتناهي وجود دارد؟ اين لايتناهي يك امر پايدار و لايزال است و چون لايتناهي است ضرورت ذاتي اوست، و اگر شامل ماده نمي بود به همان جا محدود مي شد و چون لايتناهاست بالضروره ذي شعور است و اگر فاقد شعور مي بود به همان جا پايان مي يافت، در صورتي كه ما نمي توانيم چيزي جز تصور موجوديت به خود نسبت دهيم، آيا اين لايتناها در ما تصور و جوهر و ذات را به وجود مي آورد؟



[ صفحه 66]



به عبارت ديگر آيا او همان وجود مطلق نيست كه ما وابسته ي او هستيم؟ هم در آن حال كه يك لايتناهي خارج از ما وجود دارد، آيا يك لايتناهي نيز در خود ما نيست؟ از اين لايتناهي ها آيا يكي شان فوق ديگري قرار نمي گيرد؟ آيا لايتناهاي دوم به اصطلاح زيردست نخستين نيست؟ از اين لايتناهي ها آيا يكي شان فوق ديگري قرار نمي گيرد؟ آيا لايتناهاي دوم به اصطلاح زيردست نخستين نيست؟ آيا آيينه آن، پرتو آن و انعكاس آن لجه ي متحدالمركز با يك لجه ي ديگر نيست؟ آيا اين لايتناهاي ثانوي نيز ذي شعور است؟ فكر مي كند؟ مي خواهد؟ اگر هر دو لايتناهي ذي شعورند، پس هريك از آن دو اصلي براي خواستن دارد و يك من در لايتناهاي بالا هست، همچنانكه يك «من» در لايتناهاي پايين وجود دارد، «من» پاييني جان است و «من» بالايي خداست.

لايتناهاي پائين را با نيروي تفكر با لايتناهاي بالا در تماس نهادن «نماز» ناميده مي شود. [1] .

ويكتور هوگو گفته است: «سينه اي كه از ذكر خدا خالي باشد، چون محكمه ايست كه قاضي در آن وجود نداشته باشد.» [2] .


پاورقي

[1] بينوايان، ويكتور هوگو، چاپ نهم، ج 2، ص 672، چاپ نهم؛ نيايش در عرفات، جعفري، ص 25، 26.

[2] مرواريدهاي پراكنده، ص 170.


بازگشت