نقش دعا در تكامل شخصيت انسان (الكسيس كارل)


دعا كردن، همچون خوردن و آشاميدن ضروري است. در اجتماعي كه نيايش و دعا وجود نداشته باشد از فساد و زوال مصون نخواهند بود. آثار دعا و نيايش واهي و خيالي نيست.

نيايش علاوه بر اين كه آرامش به وجود مي آورد، بطور كامل و صحيحي در فعاليتهاي مغزي انسان يك نوع شكفتگي و انبساط باطني و گاه قهرماني و دلاوري را تحريك مي كند. [1] .

دنياي علم از دنياي نيايش متفاوت است، اما متباين نيست، لكن نتايج دعا و نيايش را مي توان از روي علم دريافت، زيرا نيايش نه تنها بر روي حالات عاطفي بلكه بر روي كيفيات بدني نيز اثر مي كند و گاهي براي مدتي بيماري را بهبودي مي بخشد. اين كيفيات هر چقدر غير قابل درك باشد اما بايد به واقعيت آنها معترف بود. نيايش به آدمي نيروي تحمل غمها و مصائب را مي بخشد و انسان را اميدوار مي كند و قدرت ايستادگي و مقاومت در برابر حوادث بزرگ را به او مي دهد.



[ صفحه 13]



دكتر نجاتي مي نويسد:«پزشك فرانسوي «الكسيس كارل» ثابت كرد كه نماز سبب ايجاد نشاط معنوي مشخصي در انسان مي گردد و همين حالت است كه احتمالاً منجر به شفاي سريع برخي از بيماران در زيارتگاهها و معابد مي شود.» [2] .

الكسيس كارل جاي ديگري مي نويسد: «اگر صميمانه به دعا و نماز بپردازيد، خواهيد ديد كه زندگي شما به صورت عميق و مشهودي تغيير خواهد كرد. بايد بگوييم كه دعا فعاليتي است كه براي تكامل صحيح شخصيت و تماميت عاليترين ملكات انساني ضرورت دارد. تنها در دعا و نماز اجتماع كامل و هماهنگ بدن و فكر و روح حاصل مي شود كه به آدمي - كه همچون ني شكننده اي است - نيرومندي و استقامت بيرون از حد تصور مي بخشد. دعا و نماز عملي است كه آدمي را در حضور خدا قرار مي دهد. مردي دهاتي در آخرين صف نماز، در يك معبد، تنها نشسته بود، كسي از او پرسيد «منتظر چه هستيد؟» او در جواب گفت: «به او نگاه مي كنم و او به من نگاه مي كند. آدمي دعا مي كند كه نه تنها خدا به ياد او باشد، بلكه او خود نيز به ياد خدا باشد.» [3] .

«دعا و نماز كوششي است در آدمي براي رسيدن به خدا و صحبت كردن با موجودي ناديدني كه آفريننده همه چيز و حكمت اعلي و



[ صفحه 14]



حقيقت و نيكي و نيرومندي است و نجات همگان به دست او است.» «اپيكتتوس» فيلسوف گفته است:

«بيش از آنچه نفس مي كشيد به خدا بينديشيد.

براي اين كه شخصيت آدمي قالب ريزي شود بايد دعا و نماز به صورت عادتي درآيد. هيچ معني ندارد كه آدمي صبحگاهان نماز بگزارد و پس از آن در باقيمانده ي روز حركاتي مانند وحشيان داشته باشد. دعاي راستين خود راهي از زندگي است و درست ترين زندگي خود راهي از دعا كردن است.

امروز، بيش از هر زمان ديگر، دعا ضرورتي از زندگي مردمان و ملتها به شمار مي رود. كميِ توجه به دين جهان را به كناره ي پرتگاه كشانيده است. دعا كه اساسي ترين ورزش روح است، بايد با كمال فعاليت در زندگي خصوصي ما دخالت كند. اگر نيروي دعا بار ديگر آزاد شود و در زندگي عموم زنان و مردان دخالت كند و اگر روح منظورهاي خود را آشكار و به شجاعت ظاهر سازد، اميد آن هست كه تير دعاهاي ما براي رسيدن به جهان بهتر به هدف اجابت برسد. [4] »

«انسان همانند اكسيژن و آب به خدا نياز دارد. از راه نيايش است كه انسان به خدا مي رسد و خداوند در قلب آدمي وارد مي شود. نيايش براي رشد غايي ما ضروري مي نمايد.» [5] .



[ صفحه 15]



نيايش ها كه چون توده هايي از ابر، از زمين به سوي آسمان بالا مي روند از يكديگر همانند شخصيت نيايشگران متفاوتند ولي با همه فرقها، همگي بر دو پايه قرار دارند: نياز و عشق. در عاليترين شكل خود نيايش از مرحله ي خواستن فراتر مي رود. آدمي در برابر آفريننده جهان و زندگي با فروتني سر فرود مي آورد، نشان مي دهد كه او را دوست دارد، به داده هايش سپاس مي گويد، خود را به او مي سپارد و تسليم اراده ي او مي گردد. [6] .


پاورقي

[1] الكسيس كارل، ص 12،11، آرامش رواني و مذهب، ص 214؛ آيين زندگي، ص 246.

[2] قرآن و روان شناسي، ص 359.

[3] نيايش، كارل، ص 7.

[4] كليدهاي خوشبختي، ترجمه احمد آرام، ص 31، 306، 308.

[5] نيايش، كارل، ص 18.

[6] نيايش، ص 6 و 7.


بازگشت